۳ شهریور

آموزش تسلط بر خود به سبک پروفسور اسپرینگر | قسمت اول

راهنمای نهایت تسلط بر خود


آموزش تسلط بر خود به سبک پروفسور اسپرینگر | قسمت اول

تسلط بر خود از مهم‌ترین مسائل ارزشی محسوب می‌گردد، که اگر کسی بخواهد بر سرنوشت خود را کنترل کند باید ان را بیاموزد
تمام دنیا به این دو گروه تقسیم می‌شود
شما جزو کدام یک هستید؟

۳۱ مرداد

آموزش داشتن ذهنی زیبا به روش ادوارد دو بونو | بخش سوم

چگونه یک ذهن زیبا داشته باشیم؟

آموزش داشتن ذهنی زیبا

در بخش قبل در مورد واکنش صحبت کردیم که اگر بتوانیم مهارت‌هایی را در خود پرورش دهیم، قطعاً واکنش ما نسبت به موضوعات مختلف خوب و منطقی خواهد بود و خواهیم توانست به درجات ذهن زیبا نزدیک و نزدیک‌تر شویم.در این بخش ما به کمک ادوارد دبونو به مبحث شروع کردن می‌پردازیم.

صحبت کردن جزء جدا نشدنی از زندگی افراد است. این کار را هر روز و هر روز و هر لحظه در حال انجام دادن هستیم. احوالپرسی‌های روزانه، رد و بدل کردن خبرها و گفت و گوهای دسته جمعی و … نقشی بسیار اساسی را در ایجاد یک مباحث مختلف دارند.

شاید این سؤال برایتان پیش آید که دیگر همه می‌توانند و می‌دانند که چگونه و چطور یک صحبتی را آغاز کنند. اما اینگونه نیست! اگر بیشتر وارد جزئیات شویم متوجه می‌شویم که گاهی در گفت و گوی خود دچار خطا می‌شویم و این خطا ممکن است باعث ناراحتی دوست و اطرافیان شود، ممکن است یک معامله‌ی تجاری را بر هم زند و حتی ممکن است منجر به فروپاشی گروه‌های مختلف شود.

ما باید بدانیم صحبتی که قرار است آغاز کنیم در مورد چه موضوعی است و اطلاعات ما در مورد آن چقدر است. این مسأله به قدری مهم است که ادوارد دبونو آن را مورد توجه قرار داده است، که بیشتر مشکلات گفت و گو، ریشه در یک آغاز نه چندان مناسب دارد

۳۱ مرداد

آموزش داشتن ذهنی زیبا به روش ادوارد دو بونو | بخش دوم

چگونه یک ذهن زیبا داشته باشیم؟

آموزش داشتن ذهنی زیبا

در بخش قبل با کمک کتاب ادوارد دبونو دریافتیم که یکی از راه‌های رسیدن به یک ذهن زیبا، مخالفت و موافقت کردن منطقی و به جا و همچنین با رعایت موازین اخلاقی است که ما را هم به سمت اخلاقیات رهنمون می‌سازد و هم موجبات زیباسازی ذهن را برایمان فراهم می‌آورد.

در این بخش ما به واکنش‌های درست خواهیم پرداخت.

همه‌ی ما می‌دانیم که انسان‌ها باید بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، انسان موجودی اجتماعی است و این امر نیز ضروری است. هر چقدر ما با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنیم، گفتگوی ما با آن‌ها نیز بیشتر خواهد شد.

ما در راه برقراری ارتباط ممکن است به مسائلی برخورد کنیم که نیازمند حل کردن آن یا رفع آن باشیم و این امر موافقت یا مخالفت ما و طرفین مقابل ما را می‌طلبد. جدا از مسأله‌ی مخالفت یا مخالفت کردن که در بخش قبل به آن پرداخته شد، واکنش‌ها در این بخش اهمیت دارند

۳۱ مرداد

آموزش داشتن ذهنی زیبا به روش ادوارد دو بونو | بخش اول

چگونه یک ذهن زیبا داشته باشیم؟

آموزش داشتن ذهنی زیبا

ادوارد دبونو در کتاب چگونه ذهن زیبا داشته باشیم، توصیه‌ها و نکات کلیدی ساده اما روانی را به ما گوش زد می‌کند که شاید ما آن را به ورطه‌ی فراموشی سپرده باشیم.

بخش‌های از این کتاب را با هم مرور کنیم، که مرور آن قطعاً خالی از لطف نخواهد بود.

یک ارتباط صحیح قطعاً به ما در این راه کمک خواهد کرد، این که ما بتوانیم به تفاهمات خوب و به قاعده با طرف مقابل خود که قصد برقراری ارتباط و باز کردن سر صحبت با او داریم – برسیم – کمی سخت خواهد بود، اما وقتی بتوانیم گپ و گفتی سالم را ایجاد کنیم که خالصانه و خواست واقعی ما باشد، قطعا ما را به ذهن زیبا هدایت می‌کند.

وی می‌گوید:

« برای برخورداری از ذهن زیباتر، باید به طور جدی در جست و جوی نقاط مشترک با مخاطب خود باشیم. انجام این کار مشکل است، به خاطر اینکه توافق باید واقعی باشد نه به صورت یک تظاهر تملق آمیز. دلیل دیگر سختی کار، این است که داشتن انگیزه برای انجام این کار معمولاً مغایر با میل طبیعی انسان است».

وی در ادامه به بررسی 2 قطب موافق و مخالف می‌پردازد و می‌گوید…

۳۱ مرداد

اگر با این پنج حسرت بمیرید هرگز زندگی نکرده اید

پنج حسرت بزرگ انسان در روزهای قبل از مرگ

پنج حسرت بزرگ انسان در روزهای قبل از مرگ

هیچ کدام از ما نه حضرت نوح هستیم  و نه سوپرمن و نه اکثیر جاودانگی را پیدا کرده‌ایم، پس دیر یا زود همه‌ی ما خواهیم مرد و مهم‌تر از همه چیز این می‌ماند که واقعا زندگی کرده باشیم و بدون حسرت این دنیا را جا بگذاریم


همیشه برایم سوال بود که واقعا چه چیزی در زندگی از هر چیزی بیشتر اهمیت دارد؟ به نظر بعضی‌ها پول همه چیز است،‌ بعضی‌ها خانواده را در اولویت می‌بینند، برخی از مردم سلامتی‌شان را با چیزی عوض نمی‌کند و بعضی‌ها نهایت لذت بردن را هدف نهایی زندگی می‌بینند.

بگذارید برای این چند دقیقه از نظرات خودمان دست برداریم و با کسی همراه شویم که بیشتر زندگی‌اش را با کسانی گذرانده که دم آخر زندگی‌شان را تجربه کرده‌اند.

خانم برونی وِیْر یگ یک پرستار استرالیایی است که سالیان سال در بخشی که مربوط به بیماران دم مرگ بوده کار کرده است و هر چیزی که در آخرین روزهای زندگی‌شان به زبان آورده بودند را ثبت و ضبط کرده است.

در میان اظهارات این افراد به طور عجیبی پی برد که پنج نوع حسرت تقریبا در میان صحبت‌های همه‌ی بیماران وجود داشت. او صحبت‌های این افراد را در وبلاگش می‌نوشت تا اینکه آنقدر پست‌هایش معروف شدند که تصمیم گرفت آن‌ها را به یک کتاب تبدیل کند. اسم کتابش را «پنج حسرت بزرگ قبل از مرگ» گذاشت.

فکر نمی‌کنم هیچ چیزی ناخوشایندتر از این باشد که به آخر زندگی‌تان رسیده باشد و بخواهید با حسرت‌هایی با این دنیا خداحافظی کنید که دیگر نمی‌توانید کاری در موردشان بکنید.

این حسرت‌ها آنقدر مهم و قابل‌توجه هستند که توصیه می‌کنم آن‌ها را حتما جایی بنویسید و هر روز به خود یادآوری کنید

۲۸ تیر

سه مهارت بنیادی برای پیشرفت چشمگیری در شغل تان

مهارت بنیادی برای موفق شدن در هر شغلی ink

 

به کمک این سه مهارت بنیادی پیشرفت چشمگیری در شغل تان خواهید داشت

بعضی از منابع ما انسان ها در این دنیا محدود هستند مثل زمان و علم که همه ما میتوانیم به آنها دسترسی کامل داشته باشیم؛ مثلا همه انسان ها در طول روز 24 ساعت زمان دارند و علم و دانش به صورت عمومی در کتابخانه ها موجود است

اما چرا با توجه به این منابع محدود، عده ای با سرعت فوق العاده پیشرفت میکنند؟
و عده ای دیگر، سال ها نتایج مشابه از کارشان میگیرند؟

پاسخ سوال جالب است…
من برای پیدا کردن پاسخ این سوال که نزدیک به 50 کتاب مختلف در همین زمینه، یعنی عملکرد، بهره وری، موفقیت کاری و شغلی خوانده ام. بیش از صدها ساعت سمینار و سخنرانی گوش داده ام و هفته ها به این موضوع فکر کرده ام.

و هیچ پاسخی نزدیک تر به پاسخ آلبرت انیشتین وقتی از او پرسیدند که به نظرش میتوان ذهن خدا را خواند پاسخ داد «من نمیدانم میشود ذهن خدا را خواند یا خیر، اما مطمئنم که خداوند تاس نمیاندازد»


۲۸ تیر

چطور سرنوشت تان را تغییر دهید؟

چطور سرنوشت تان را پیشگویی و اگر خواستید تغییر دهید 750x430 ink

 

بزرگترین سوالی که شما از خودتان میسازید این است که سرنوشت من چیست؟

  • چه چیزی در آینده در انتظار شماست؟
  • چه کارهایی قرار است انجام دهید؟
  • با چه افرادی در ارتباط خواهید بود؟
  • موفق میشوید یا شکست میخورید؟

و هزاران سوال جالب توجه دیگر که دوست دارید پاسخ آنرا بدانید که احتمالا برای یافتن پاسخ آنها به فال حافظ، تاروت، فال قهوه، پیشگویی و … متوسل شده اید.

اما پاسخ چه بود؟
میخواهم امروز به شما بگویم پاسخ سوال مهم سرنوشت من چیست؟ واقعا چیست…

فقط قول بدهید که خیلی ساده، راحت و بدور از متعلقات احساسی این مقاله را بخوانید؛ چون مواردی در این مقاله میبینید که با باورهای قدیمی شما در تضاد خواهد بود و این باید باعث خوشحالی شما بشود (توضیح میدهم در ادامه چرا…)

خب موضوع از این قرار است… سرنوشت شما از قبل تعیین شده است؛ و کسی که آنرا مقرر کرده خودتان هستید.
آن یک نفری که قلمِ نوشتن سرنوشت را در دست دارد، خودتان هستید.
اگر فقط یک نفر وجود داشته باشد که بر آینده، اتفاقات و نتایج زندگی شما اشراف دارد، خودتان هستید

۲۸ تیر

نیروی قدرتمند درخواست کردن که انسان آنرا فراموش کرده

هنر درخواست کردن 580x430 ink

درخواست کردن جادوی قدرتمندی که انسان امروزی آنرا فراموش کرده با اینکه میتواند به یاد بیاورد و معجزه کند

برای شروع اجازه بدهید یک آزمایش ذهنی انجام دهیم…
چشمانتان را ببندید و فرض کنید که به محله جدیدی از شهر رفته‌اید که قبلاً هیچ آشنایی با آن نداشته‌اید و دنبال خیابانی می‌گردید، چه می‌کنید؟

  1. آیا شروع می‌کنید به همه خیابان‌ها را یک‌به‌یک جستجو کردن؟
  2. یا یک نقشه تهیه می‌کنید که ببینید کدام کوچه و خیابان در کجای محله است؟
  3. یا خیلی ساده از یکی از عابرین یا ساکنین شهر درخواست میکنید شما را راهنمایی کند؟

پاسخ‌تان احتمالا گزینه راحت‌تر و به هدف نزدیک‌تر یعنی گزینه سه است…
یشتر ما از کسانی که این کوچه و خیابان را می‌شناسند، سؤال و درخواست خواهیم کرد که آن را به ما نشان داده و راهنمایی‌مان کنند.

غالب مردم نیز اگر این کوچه و خیابان را بشناسند، از راهنمایی ما دریغ نخواهند ورزید.
اگر هم کمکی نمی‌کنند، به‌واسطه ناآشنایی آن‌هاست. با این موقعیت بسیار آشنا هستید و بسیار روبه‌رو شده‌اید، نه؟

این عمل به ظاهر ساده، منظورمان «درخواست کردن» است…
همان قدرتمندترین و فراموش‌شده‌ترین جادوی رسیدن به موفقیت و دستاوردهای فراوان است که متأسفانه انسان امروزی آنرا فراموش کرده و به‌شدت به حاشیه رفته !

دوست دارید درباره‌اش بیشتر بدانید و… آنرا به یادبیاورید؟ شروع کنیم

۲۸ تیر

ویژگی های یک تیم موفق چیست ؟

یک تیم موفق باید چه ویژگی داشته باشد تا غیرممکنها را ممکن کند 750x399 ink

 

ویژگی های یک تیم موفق چیست ؟

هیچکس نمیتواند به تنهایی، دستآوردهای خیلی بزرگی در زندگی داشته باشد.
تقریبا غیرممکن است بخواهید موفقیت های عظیمی در زندگی به تنهایی بدست آورید… مثال جالبی هست که میگوید «اگر باری را تنهایی به دوش میکشید، یعنی بار زیاد سنگینی جابجا نمیکنید»

ناپلئون هیل، نویسنده کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید»، زندگی 500 فرد ثروتمند و موفق دنیا را بررسی کرد تا به عنصر و راز جاودانه موفقیت دست پیدا کند؛ او فقط یک فصل را به خـــردِ جمعی اختصاص داد.

هیل نوشت : «تقریبا تمام افراد موفقی که زندگی شان را تحقیق و بررسی کردم، حداقل یک نفر مستقیم یا غیر مستقیم با آنها در مسیر موفقیت شان همراه بوده؛ برای مثال همسر هنری فورد (موسس اولین شرکت اتومبیل سازی انبوه FORD) حامی و الهام بخش هنری فورد بود و یا ناپلئون بناپارت همیشه یک تیم از فرماندهان ارشدش را در مهم ترین تصمیم گیری ها دعوت میکرد

۲۷ تیر

آیا موفقیت زنانه یا مردانه دارد؟

موفقیت زنانه و مردانه دارد از آن خبر دارید یا نه 720x430 ink

 

 

در جواب کوتاه به سوال آیا موفقیت زنانه یا مردانه دارد؟ میتوان گفت

بله، حقیقت دارد… 
موفقیت هم زنانه و مردانه دارد !

دریکی از کتاب‌های مربوط به سامورایی‌ها، به نکات جالبی اشاره شده بود که بهتر از اول آنرا مرور کنیم :

پزشکی، چندصد سال قبل اشاره کرده بود که نبض زن و مرد متفاوت است و هرکدام، ضربان نبض منحصر به خودشان را دارند. درنتیجه، دارو و دوایی که برای هرکدام باید صرف شود، با دارو و دوایی که برای دیگری باید ترویج شود، متفاوت است.

نتیجه این حرف چنین است که مردها، برای چیزهایی ساخته شده‌اند و زن‌ها نیز، برای کارها و رفتارهایی دیگر.حتی در کتاب‌های آموزش روابط زناشویی و خانوادگی نیز، به این تفاوت اشاره شده است.

این تفاوت، حتی در نگرش و ذهنیت و قدرت پرداخت مسائل و … هم به چشم می‌خورد. این‌همه را گفتیم که به کجا برسیم؟ کمی تأمل و تحمل کنید و به ادامه مقاله بیایید، تا به نکته‌هایی مهم برسیم…

روزگاری دکتر احمد حلت، تعریف می‌کرد که دوره‌های دوست‌یابی را تازه برگزار کرده بود و از کتاب «آیین دوست‌یابی» نویسنده معروف، دِل کارنگی هم استفاده می‌کرد. در بخشی از این کتاب، آمده بود که «برای ایجاد صمیمیت، باید فرد مقابل را با اسم کوچک صدا بزنید.» دکتر حلت هم این توصیه را کرده بود و چند نفری رفته بودند در محل کار و مابین فامیل این کار را کرده بودند و حسابی شرمنده شده بودند

۲۷ تیر

10 طرزفکر راجع‌به پول برای داشتن درآمدی چند برابر میانگین جامعه

  طرزفکر راجع‌به پول برای داشتن درآمدی چند برابر میانگین جامعه برای اینکه بتوانید ارزش پولتان را حفظ کنید و یا افزایش دهید، به چند طرزفکر راجع‌به پول نیاز دارید تا بتوانید به کمک آنها تصمیم گیری کنید و بهترین استفاده را از پولتان ببرید البته برای این منظور کتاب ها، سمینارها و دروس دانشگاهی زیادی…

۲۷ تیر

داستان موفقیت رالف لورن

زندگی رالف لورن مهاجری از خانواده فقیر تا قطب دنیا مد و فشن 750x430 ink

 

 

در آخرین روز مدرسه زمانی که هرکدام از دانش آموزان اعلام میکردند میخواهند در آینده چه کسی شوند و چه چیزهایی بدست آورند او تنها یک جمله نوشت : میخواهم میلیاردر شوم…

در آن زمان شاید همه در دلشان به رویای این کودک از خانواده فقیر که از بلاروس به آمریکا مهاجرت کرده بودند، خندیدند؛ زیرا واقعا هیچ نشانه ای در زندگی و شرایط او نبود که سرنخی از آینده ای روشن بدست آنها بدهد اما…

در ذهن او آینده ای بود که میخواست بدست آورد.
نامش رالف لیفتشیتز بود. اما به علت تلفظ بد فامیلی اش در زبان انگلیسی، نام خانوادگی اش را به لورن تغییر داد و پیشه رنگ آمیزی ساختمان را برگزید.

رالف در بدترین شرایط زندگی میکرد. خانواده فقیر، پدری که کمتر او را میدید و مادری که همیشه سرِ کار بود. زندگی آنها در فقر و بدبختی فرورفته بود و کمتر کسی میتوانست آنرا تحمل کند. حتی رالف هم برای فرار از این زندگی فقیرانه روزهایش را در سینماها و به تماشا بازیگران پرآوازه میپرداخت.

تماشا گــری کوپر و کـِری گرانت و اینکه چطور با لباس های پر زرق و برق همه به آنها احترام میگذارند و یک زندگی لوکس دارند زندگی فقیرانه اش را از یاد میبرد.

بعدها در دفتر خاطراتش که به صورت عمومی منتشر شد نوشت :

من فیلم دوست نداشتم. اطلاعات کمی هم راجع به سینما داشتم. اما مجبور بودم به سینما بروم تا بدبختی هایم را فراموش کنم و زندگی ای را تماشا کنم که در رویاهایم میدیدم… میدانستم یک روز باید به آن دست پیدا کنم.

او خودش را در تصویرسازی های ذهنی‌اش به جای بازیگران اصلی داستان میگذاشت و نقش ها را به صورت ذهنی بازی میکرد. زندگی شیک و لوکس و ثروتمندی اش را در ذهنش زندگی میکرد. در ظاهر یک پسر فقیر، اما در ذهنش یک مرد جنتلمن و ثروتمند بود