پنج حسرت بزرگ انسان در روزهای قبل از مرگ
هیچ کدام از ما نه حضرت نوح هستیم و نه سوپرمن و نه اکثیر جاودانگی را پیدا کردهایم، پس دیر یا زود همهی ما خواهیم مرد و مهمتر از همه چیز این میماند که واقعا زندگی کرده باشیم و بدون حسرت این دنیا را جا بگذاریم
همیشه برایم سوال بود که واقعا چه چیزی در زندگی از هر چیزی بیشتر اهمیت دارد؟ به نظر بعضیها پول همه چیز است، بعضیها خانواده را در اولویت میبینند، برخی از مردم سلامتیشان را با چیزی عوض نمیکند و بعضیها نهایت لذت بردن را هدف نهایی زندگی میبینند.
بگذارید برای این چند دقیقه از نظرات خودمان دست برداریم و با کسی همراه شویم که بیشتر زندگیاش را با کسانی گذرانده که دم آخر زندگیشان را تجربه کردهاند.
خانم برونی وِیْر یگ یک پرستار استرالیایی است که سالیان سال در بخشی که مربوط به بیماران دم مرگ بوده کار کرده است و هر چیزی که در آخرین روزهای زندگیشان به زبان آورده بودند را ثبت و ضبط کرده است.
در میان اظهارات این افراد به طور عجیبی پی برد که پنج نوع حسرت تقریبا در میان صحبتهای همهی بیماران وجود داشت. او صحبتهای این افراد را در وبلاگش مینوشت تا اینکه آنقدر پستهایش معروف شدند که تصمیم گرفت آنها را به یک کتاب تبدیل کند. اسم کتابش را «پنج حسرت بزرگ قبل از مرگ» گذاشت.
فکر نمیکنم هیچ چیزی ناخوشایندتر از این باشد که به آخر زندگیتان رسیده باشد و بخواهید با حسرتهایی با این دنیا خداحافظی کنید که دیگر نمیتوانید کاری در موردشان بکنید.
این حسرتها آنقدر مهم و قابلتوجه هستند که توصیه میکنم آنها را حتما جایی بنویسید و هر روز به خود یادآوری کنید