اول اینکه بدانیم تصمیم گیری اقدامی سخت و ترسناک نیست، بلکه پشیمانی بعد از تصمیم گیری است که این اقدام ساده را، سخت کرده است.
تحقیقات نشان داده 53% مردم ترجیح میدهند برای یک تصمیم گیری شیر یا خط بیاندازند تا اینکه خودشان تصمیم بگیرند. به همین منظور است اغلب اوقات رئسا ،کارمندان ارشدی دارند که تصمیم گیری های مهم را به آنها محول میکنند.
شخصی که باید تصمیم بگیرد (مخصوصا اگر تصمیم مهم باشد) با بیشتر شدن گزینه های تصمیم گیری اضطراب احتمال یک تصمیم گیری اشتباه نیز در درونش افزایش پیدا میکند + مسئولیت تصمیم گیری اش سنگین تر میشود. چرا؟  افراد دوست ندارند بعد از تصمیم گیری پشیمان شوند، به همین علت است بعضی از شرکت های بزرگ مانند Apple تنها چند نمونه تلفن همراه یا لپ تاپ تولید میکنند و یا بهترین برندهای پوشاک دنیا تنها یک مدل از لباس هایشان را در ویترین مغازه قرار میدهند.
تحقیقات همچنین نشان داده : افرادی که انتخاب های بیشتری دارند برای تصمیم گیری، تمایل بیشتری برای انتخاب شانسی دارند و حتی اگر انتخاب آنها معقول نباشد ،کمتر از حالتی که خودشان تصمیم بگیرند ،احساس پشیمانی خواهند کرد.
اگر تصمیم گیری یکی از کارهایی است که میخواهید در آن مهارت پیدا کنید، ما 3 روش حرفه ای برای شما آماده کرده ایم که ساده سازی + کاربردی شده ی آموزه های اقصاددانان و محققان این حوزه است طوری که میتوانید از همین الان بعد از خواندن شروع به استفاده کنید تا همیشه معقول ترین و بهترین تصمیم ممکن را بگیرید :
روش حرفه ای برای اینکه بهترین تصمیم ها را بگیریم. 3

1) ترس را دور بریزید: البته گفتنش آسان تر از عملش است. اما کافی است طبق سه گام ذیل عمل کنید تا ترس های بی منطق از شکست را دور بریزید و برای تصمیم گیری راحت شوید.

    شکست واقعی را مشخص کنید در مورد تصمیم گیری : شکست = “نرسیدن به خواست اصلی.
    پاداشی برای شکست های واقعی در نظر بگیرید ،در مورد تصمیم گیری : پاداش = عزت نفسی که از تصمیم گیری خودتان برای خودتان بدست آوردید.
    غیر مستقیم و آرام ریسک کنید ،اگر میخواهید تصمیم بگیرید ، کمتر به آن فکر کنید.
2)  در نظر داشته باشید زندگی همیشه عادلانه نیست :
مردم معمولا دوست دارند تصمیم های سخت را دیگران برایشان بگیرند. تا اگر بعدا تصمیم گرفته شده اشتباه بوده باشد و پشیمان شدند حداقل خودشان را مقصر ندانند، این یک اصل ثابت شده روانشناسی است. یک تصمیم گیرنده خوب, از قوه قضاوت خود به بهترین شکل استفاده میکند و تمام پشتیبانی داده ای و درک از محیط خودش را با هم مخلوط میکند تا تصمیم بگیرد و… چنین است که زندگی عادلانه نیست ! زیرا فرد نمیتواند به درک درستی از جهان و وقایع اطرافش دست پیدا کند و فقط به نسبتی از محیط و وقایع اطرافش شناخت دارد.

باید در نظر داشته باشید شما یک انسان هستید و نمیتوانید همه چیز را بدانید و درک کنید. شما هم به نسبتی از محیط و وقایع اطرافتان درک میکنید پس امکان دارد تصمیم های نادرستی بگیرید و این کاملا طبیعی است.
3) تعیین خط پایان
این توصیه دن آریِلی (اقتصاد دان) است : داشتن یک خط پایان میتواند در تصمیم گیری، تمام نگرانی هایی که از فکر کردن به یک گزینه بهتر ولی ناموجود وجود دارد شما را خلاص کند.
برای مثال فرض کنید شما با دوستانتان جمع شده اید تا پنجشنبه شب برای تفریح بیرون بروید. هرکدام از دوستان پیشنهادی میدهد و هیچکدام نمیداند کدام پیشنهاد بهتر است و یا جاهای بهترین نیز وجود دارد یا نه و زمان زیادی صرف اینکه “خب چیکار کنیم حالا؟” میشود و آخر سر روز تمام میشود و هیچکس تفریح نمیکند !
با استفاده از یک خط پایان (برای مثال : ما یا میریم سینما یا پارک؛ اگر تا 10 دقیقه گزینه بهتری نبود میریم سینما…) شما زمان تصمیم گیری را کوتاه تر میکنید و زمان بیشتری صرف فکر کردن به بهتر کردن تصمیم تان میکنید.
شاید تصمیم که گرفته اید مناسب نباشد (که به ندرت با استفاده از تکنیک خط پایان چنین اتفاقی می افتد) اما شما فرصت کافی برای تغییر اوضاع را خواهید داشت .برای مثال : اگر به سینما رفتید و دیدید سینما تعطیل است حداقل فرصت اینکه به پارک بروید را دارید.

 

دیدگاهتان را بنویسید