7 حقیقت تلخ اما مهم زندگی که برای پیشرفت ،باید آنها را بپذیرید

 

اکثر آدم ها دوست دارند واقع بین باشند، اما فقط تعداد کمی هستند که واقعا حاضرند با حقیقت های تلخ زندگی روبرو شوند، تا زمانی که دیگران در حال طفره رفتن از واقعیت ها و حقیقت های زندگی هستند، افرادی هستند جسارت زیادی دارند و حاضرند با حقیقت روبرو شوند، تا سریع تر و راحت تر پیشرفت کنند.

این 7 حقیقت زندگی را که خواهید خواند، بارها با آن مواجه شدید. اما؛ شاید قبول آن آنقدر سخت بود که تا به امروز آنرا انکار میکردید. پذیرش این حقیقت ها باعث میشود قفل ذهنی شما برای قبول فرصت ها و شرایط جدید باز شود.

 

اگر میخواهید سریع تر از دیگران در زندگی پیشرفت کنید، باید زودتر با حقایق تلخ زندگی روبرو شوید و از آنها استفاده کنید ،در این مقاله 7 حقیقت تلخ زندگی را میخوانید، پس لطفا با ذهن باز بخوانید و سعی نکنید از بدو شروع آنها را انکار کنید… شما نمیتوانید حقایق را نادیده بگیرید :

 

7 حقیقت تلخ اما مهم زندگی

که برای پیشرفت ،باید آنها را بپذیرید :

1) ظاهر شما مهم است: شاید تا به امروز تصور میکردید ظاهر فرد، اهمیت چندانی نسبت به باطن شخص ندارد و به هر میزان باطن شخص زیبا تر باشد ،شخص نزد دیگران مقبول تر خواهد بود، اما سخت در اشتباهید.

باطن شخص به میزان مساوی ظاهر شخص مهم است.

اتفاق ها و فرصت های خوب فقط برای افراد خوب پدیدار نمیشود، بلکه برای افرادی با ظاهر خوب هم اتفاق می افتند. اکثر اوقات سعی میکنیم از این حقیقت طفره برویم… اما باید قبول کنیم، در یک شرایط برابر، فرد مرتب تر و به اصطلاح خوش سیماتر دست بالاتری نسبت به فردی با سر و وضع نامرتب دارد.

تحقیقات نشان داده : افراد جذاب پول بیشتری کسب میکنند، باهوش تر و قابل اعتماد تر به نظر میرسند، نسب به افراد معمولی دیگر.

2) هیچکس (واقعاِ واقعا) فرد نوعدوستی نیست:    همه ی ما به عنوان انسان، خود محور هستیم؛ اما شدت آن بسته به شخصیت هرکدام از ما متفاوت است.به زبان ساده تر، فرق میان یک فرد خودپسند، با فرد غیر خود پسند، فقط در سخت دنبال کردن علایق شخصی شان است.

فیلسوف هندی چانکایا در این باره نوشته: “روابطی که ما به عنوان انسان ایجاد میکنیم، تمام بر ارضای نیازهای ما است. در پشت هر رابطه ی ایجاد شده ای، دو علاقه شخصی از دو طرف وجود دارد. هیچ رابطه دوستی پیدا نخواهید کرد که علاقه شخصی یکی از دو نفر در میان نباشد… این یک حقیقت تلخ است که برای زیستن در این جهان باید آنرا بپذیرید…”

 

 

 

    3) فردی به نام “نیمه گمشده” وجود خارجی ندارد:  با عدم در نظر گرفتن تصور باطل خود بزرگ بینی و خاص بودن… هیچ کس واقعا خاص نیست.مهم نیست بر روی کدام نقطه از منحنی زندگی قرار دارید؛ هزاران نفر، دقیقا در همان جایی که شما هستید، هستند. شاید فکر کنید شما یک فرد نظر کرده و به شدت خاصی هستید و یا مثلا، شما تنها فردی هستید که در این موقع شب ، مشغول قدم زدن هستید و … اما خیر، اینطور نیست. اون بیرون هزاران نفر دیگر ،در حال حاضر دقیقا مشغول کاری هستند که شما هستید.

پس با این وجود، میلیون ها نفر میتوانند نیمه گمشده ی شما باشند… و آقا یا خانم مورد نظر باشند.

4) زندگی فوق العاده ارزشمند است:    همه یک روزی خواهند مرد. این یک عریان و محض زندگی است.

    اما با این وجود، اکثر مردم آنرا نادیده میگیرند، نهایت استفاده را از زندگی نمی برند و طوری زندگی میکنند گویا تا ابد زنده خواهند بود.شما اگر از این لیست، تنها این یک حقیقت را بپذیرید؛ من بعد در زندگی تحولات شگرفتی ایجاد خواهید کرد، برای مثال، هرگز اجازه نخواهید داد یک نفر شادی را از شما بگیرد. یک کار با درآمد کم زمان شما را تلف کند و یک مانع، بخواهد شما را از رسیدن به اهدافتان بازدارد.

5) هیچکس واقعا نمیداند چیکار کند:  اگر واقعا در زندگی گیچ و سردرگم شدید که چیکار باید بکنید، چه مسیری را انتخاب کنید، کدام راه بهتر است… نگران نباشید، تقریبا همه (هرکسی که حداقل 5% به فکر خودش است) نیز این نگرانی را دارد و واقعا به صورت قطعی نمیداند که چیکار باید بکند؛ از دانشجویی که تازه وارد دانشگاه شده تا استیو بالمر مدیر عامل شرکت بزرگ مایکروسافت !

اگر فرد موفقی هستید، احتمالا بیشتر از دیگران این نگرانی و سردرگمی را تجربه خواهید کرد. زیرا تحت کنترل داشتن زندگی، یکی از خصایص افراد موفق است. اما نباید روند موفقیت را خیلی سخت بگیرید. زیرا هرگز به صورت قطع ،درک نخواهید کرد چطور و از چه راهی موفق شوید.

تقریبا تمام افراد موفق، هرگز از ابتدا نمیدانستند از چه راهی باید به موفقیت امروزشان دست می یافتند، اما در مسیر موفقیت کم کم راه ها مشخص میشد.

6) موفقیت، یک شبه اتفاق نخواهد افتاد:  اکثر موفقیت ها با قدم های کوچک و به مرور زمان اتفاق می افتند؛ مخصوصا موفقیت های بزرگ و چشمگیر.درحالی که اکثر افراد به دنبال نسخه های تغییر سریع زندگی هستند؛ تقریبا نتیجه خنثی ای خواهند گرفت ، زیرا تلاش امروزشان ، نتیجه فردا را مشخص میکند نه نتیجه امروز را.

لطفا دقت کنید :

در زندگی ، دو فصل مهم وجود دارد : فصل کاشت، فصل برداشت.

شما در فصل کاشت، بذرها را میکارید، و در فصل برداشت، انها را درو میکند. این دو فصل، مجزا از هم اند و هرگز نمیتوانید در یک فصل بکارید و در همان فصل برداشت کنید.اگر اکثر افراد موفق را که میبینید، موفقیت آنها را تنها نتیجه شانس می پندارید، باید بدانید این افراد بیشتر از شما و هر فرد معمولی دیگر، سختی، مشقت و نگرانی را تجربه کرده اند (در فصل کاشت، بذرهایشان را کاشته اند).

7) جهان پر از رنج است:   در حالی که اکثرمان تلاش میکنیم به طریقی و بسته با قدرت مان تغییراتی در این جهان اعمال کنیم، تلاش هیچ فردی به تنهایی نمیتواند تاثیر واقعا شگرفی در تحول و نابود درد و رنج از این دنیا باشد.

در همین لحظه ای که در حال خواندن این مطلب هستید، احتمالا چندین نفر مردند، چندین نفر بی خانمان شدند و چندین کودک از تحصیلات محروم شدند… اما واقعا شما نمیتوانید به تنهایی این جهان را تغییر دهید و اگر بخواهید این جهان را تغییر دهید، فقط زندگی خودتان را تغییر خواهید داد و خودتان را هم از زندگی که به شما داده شده با تمام نعمت ها و موهبت های الهی آن از دست خواهید داد.

دیدگاهتان را بنویسید