راز رهبران با نفوذ عصر حاضر (چطور بدون آنکه سخن بگویید دیگران را رهبری کنید)

 

دروس رهبری رهبران گذشته، صداقت، تلاش، فداکاری و … برای گذشته اند؛ فراموششان کنید !!
رهبران امروز، از آموزه های رهبران  گذشته الهام میگیرند اما عملا استفاده نمیکنند زیرا، در هر عصری، فرهنگ و عرف مخصوص خودش ایجاب میکند تا رهبران هماهنگ با شیوه های نوین آن عصر رهبری کنند.

بدون شک اگر ناپلئون بناپارت مانند سان تزو رهبری میکرد، جنگ هایش را یکی پس از دیگری شکست میخورد؛ اما هر روز کتاب هنر جنگ سان تزو را میخواند زیرا برایش الهام بخش بود.

تعریف قدرت نیز به مرور زمان تغییر کرده، طوری که الوین و هایدی تافلر در کتاب پرشکوه جابجایی قدرت می نویسند :

    “در عصر اطلاعات و ارتباطات قدرت نزد کسانی که برتری فیزیکی و مالی دارند نیست،
    بلکه آنهایی قدرتمند خواهند بود که از اطلاعات و دانش بخصوصی آگاهند…”

بله، قدرت امروز، قدرتمند گام برداشتن داخل اتاق و همه را به لرزه انداختن برای اطاعت نیست. قدرتِ دستور و کنترل برای رهبران دیگر مرده… هیچ کارایی ندارد و افرادی (مانند مدیران و رئیس ها و…) که به زور، امروزه میخواهند از آن استفاده کنند افرادی هستند که در گذشته مانده اند و نمیخواهند نسبت به نتیجه رفتارشان واقع بین باشند.

شما میتوانید کاریزما و قدرت درونی تان را بر اتاق و محلی که هستید حکم فرما کنید اما نه به شیوه سنتی دستور و کنترل بلکه به شیوه نوین امروزی یعنی ایجاد احساس دوستی و وفاداری. احساسات شما در طول زمان ارتباطات، مدام در حال تاثیرگذاشتن بر حالت چهره ،بدن ،تن صدا و رفتارتان است و این یعنی افکار ناخودآگاه شما به صورت کاملا عینی و مشهود برای دیگران درحال نمایش است و یادتان باشد، دیگران به خوبی این سیگنال ها را میتوانند بخوانند و درک کنند.

برای مثال؛ یادتان هست زمانی که رئیس تان وارد اتاق میشد، قبل از اینکه میخواست خبری را اعلام کند میتوانستید حدس بزنید خبر خوبی است یا بد؟ بله، دلیل آن دقیقا خواندن غیر مستقیم ناخودآگاه رئیس تان بود.

به همین دلیل است که دیگر، شیوه سنتی رهبری و ابراز قدرت معنا ندارد. شما امروزه با بلند ترین صدا ها بر دیگران فریاد بزنید اما اگر از درون ترسیده باشید، کاملا درون شما قابل خواندن خواهد بود، احساس خواهد شد و نه تنها از شما کسی پیروی نخواهد کرد، بلکه شما را فردی پست و بدنبال قدرت خواهند دید.

و اما؛
شما میتوانید با یادگرفتن اصول نوین رهبران عصر حاضر، اقدام به استفاده موثر از سیگنال های بیرونی، به نفع خودتان، کنید. شما میتوانید یادبگرید چطور ضمیرناخودآگاهتان را کنترل کنید و کاری کنید در نظر دیگران به نفع خواسته شما کار کند.
Nick Morgan، موسس و مدیرعامل شرکت مشاوره ارتباطات Public Words، به سخنرانان و سیاستمداران کمک میکند با توجه به جدیدترین علم رهبری و تاثیرگذاری و نفوذ در دیگران، همگام با عصر حاضر در دیگران نفوذ کنند و بر آنها رهبری کنند.

شما در این مقاله، خلاصه آموزه های نیک مورگان و شرکتش را به سیاستمداران که در دانشگاه هاروارد برای دانشجویان رشته ی MBA آموزش داده شده را میخوانید.

نیک مورگان میگوید “برای تاثیرگذاری بر دیگران، ابتدا باید بدانید چه چیزی در معرض نمایش میگذارید. خودتان را در نظر داشته باشید چطور در مقابل دیگران ظاهر می شوید؟ چه تصویری در ذهن تان وجود دارد؟ سپس اگر نیاز به ویرایش داشت، باید ویرایشش کنید.”

در ادامه میخوانید :

    چرا تصویر شما از خودتان در ذهنتان که در مقابل دیگران ظاهر میشوید مهم است؟
    چطور این تصویر را ویرایش کنید؟
    چطور سیگنال های مهم ضمیرناخودآگاه تان را کنترل کنید؟
    چطور احساسات قدرتمند درون خودمان ایجاد کنیم و به دیگران انتقال دهیم؟
    چطور به شیوه نوین رهبری، بر دیگران تسلط داشته باشیم؟
    چطور بدون آنکه حرفی بزنیم یا دستور بدهیم دیگران ما را به عنوان رهبر جمع بپذیرند؟
    و …

این مقاله قرار است به شما آموزش دهد چطور به شیوه نوین بر دیگران رهبری کنید و بدون آنکه کلامی بگویید کاری کنید دیگران گوش به فرمان شما بایستند، در هر جمعی شما را به عنوان یک رهبر بپذیرند، به عنوان یک فروشنده بتوانید مشتری تان را رهبری کنید، خرید را نهایی کنید و در آخر بتوانید کاری کنید که دیگران، آنچه را که شما میخواهید و میدانید به نفع هم شما و هم آنهاست انجام دهند.

شما بعد از خواندن این مقاله با دنیای اسرارآمیز مدار صفر درجه و نیروی فوق قدرتمند ذهن در هماهنگی رفتاری با دیگران آشنا می شوید و درک خواهید کرد :

    چرا زمانی که هیتلر سخنرانی میکرد همه گویا تسخیر میشدند
    چرا بعضی بدون داشتن رفتار خاصی همیشه به عنوان یک رهبر در جمع ها پذیرفته میشوند
    چطور بعضی افراد نفوذ کلام چنین قدرتمندی دارند
    چطور مارتین لوتر کینگ رهبر انقلابی سیاه پوستان بدون آنکه اعلامیه ای دهد توانست هزاران نفر را در مرکز شهر برای سخنرانی جمع کند؟
    و …

 

 

راز رهبران با نفوذ عصر حاضر
چطور بدون آنکه سخن بگویید دیگران را رهبری کنید :

 

سیگنال ها، سیگنال ها و سیگنال ها
اگر با بازی پوکر آشنا باشید، در این بازی نصف توجه شما باید به حریفان تان باشد تا ببینید آیا آنها در حال بلوف زدن هستند یا درحال گفتن حقیقت هستند. همه یک داستانی در چهره شان برای گفتن دارند. همینطور هم در زندگی عادی ما، همه یک داستانی در ظاهر و یک داستانی در باطن دارند.

 

شما نیز هر روز و در هر لحظه در حال به نمایش گذاشتن احساساتتان از طریق سیگنال هایی که خارج می فرستید هستید؛ مانند دیگران. اما برخلاف بازی پوکر، شما در زندگی واقعی هرگز با دقت به سیگنالهایی که به دنیای خارج و یا به فردی که سیگنالهایی از او دریافت کرده اید توجه نمیکنید !

درحالی که ناخودآگاهِ شما، در خفا در حال کنترل سیگنال های شماست؛ اهمیت فراوانی دارد تا به او برنامه بدهید چطور و چه سیگنالهایی برای دیگران ارسال کند. سیگنال هایی که ناخودآگاه از طریق تن صدا، زبان بدن و یا حالت چهره برای دیگران ارسال میکنید، به راحتی میتواند شما را تبدیل به یک رهبر در جمع و یا یک پیرو در جمع تبدیل کند.

یکی از شیوه های کنترل و دادن برنامه به ضمیر ناخودآگاه تجسم است.
شما باید برنامه ریزی فکری برای موقعیت های مختلف داشته باشید، برای مثال باید هرشب قبل از خواب و یا در طول روز یکساعت در آرامش، خودتان را در شرایط مختلف، در حالیکه دیگران را رهبری میکنید و قدرت زیادی دارید تجسم کنید. این تجسم ها، به مرور زمان وارد ضمیرناخودآگاهتان میشوند

بر روی احساسات قدرتمند تمرکز کنید
اکثر انسان ها تصور میکنند کاریزما یا قدرت درونی، ذاتی است ! اما خیر، همه ی ما لحظه های کاریزماتیکی را تجربه کرده ایم. برای اینکه به کاریزمای درونی تان پی ببرید، باید تمرکز قدرتمندی داشته باشید.
شما باید بر روی احساستی که میخواهید به نمایش بگذارید، خیلی زیاد تمرکز کنید، زیرا احساسات شما ،ناخودآگاه حالت بدنی شما را نیز تحت کنترل خود درخواهند آورد و با گفتار شما نیز هماهنگ خواهند شد

انسان هایی که توانایی آزاد سازی ذهن شان از احساسات تحملی شده روزانه از طرف دیگران و تمرکز بر روی احساسی که میخواهند به دنیای بیرون انتقال دهند، قدرت بیشتری در اجتماع نسبت به دیگران دارند.

برای مثال، آدولف هیتلر هرگز روزنامه نمیخواند. ناپلئون هرگز به خبررسان ها توجه نمی کرد و … این بدان معنا نیست نسبت به دنیای بیرون بی تفاوت باشیم، بلکه یعنی، باید آنها را گوش کنید یا ببینید اما نباید به آنها اجازه دهید در شما احساسات قدرتمندی ایجاد کنند.

ما انسان ها، ناخودآگاه به علت هماهنگی های ذهنی ناخودآگاه، به شدت با افرادی که احساسات قدرتمندی از خود ارتعاش میکنند هماهنگ می شویم، شاید اصلا از نظر منطقی نیز این احساسات صحیح نباشند اما قدرت ضمیر ناخودآگاه قوی تر از منطق است.

برای مثال، فرض کنید به کنسرت خواننده ای رفته اید که علاقه ای به او ندارید، اما با حضور در جمع نسبت به آهنگی که می بینید تماشاچیان در حال جیغ و فریاد و ارتعاش قدرتمند احساسشان هستند شما نیز ناخودآگاه با آنها هماهنگ می شوید و کم کم نسبت به آن آهنگ احساس خوبی پیدا میکنید.

دقیقا فروشنده های موفق نیز به این شیوه عمل میکنند.
آنها با ایجاد یک احساس قدرتمند و مترکز شده در خودشان ناخودآگاه طرف مقابل را نیز با احساسشان هماهنگ میکنند… این یعنی رهبری، به شیوه نوین.

 

پشتوانه کلامی؛ یادتان نرود
خب، بعد از اینکه توانستید دیگران را با خود هماهنگ کنید، سیگنال هایی به دنیای خارج بفرستید که میخواهید دیگران دریافت کنند و فرض کنیم دریافت کردند و همه منتظر فرمان شما هستند ؛حال نمیتوانید یک کلام بیهوده یا بی منطق به سمع همه برسانید ! زیرا هرچه بافتید رشته خواهد شد.

اگر میخواهید بر دیگران تاثیربگذارید، بهتر است بدانید چه تاثیری میخواهید بر آنها بگذارید. باید از قبل تمرین کنید، باید دقیقا قبلا تجسم کرده باشید چه خواهید گفت و چه واکنشی میخواهید از دیگران دریافت کنید. زیرا زمانی که به مقام رهبری در یک جمع می رسید، همه از شما توقع دارند فرمان شما، برای آنها سود داشته باشد.

 

پس برای رهبری به شیوه نوین و نفوذ در دیگران، ابتدا باید از نظر ذهنی برنامه ریزی کنید، سپس از نظر احساسی متمرکز باشید و سرانجام کلامی مفید و قدرتمند ابراز کنید.

دیدگاهتان را بنویسید