با این تکنیک ها هر جروبحثی را تمام کنید | قسمت دوم
با این تکنیک ها هر جروبحثی را تمام کنید
در مطلب قبل درباره بگومگوها با هم صحبت کردیم و گفتیم چه چیزی یک گفتگو را به بگومگو تبدیل میکند و چگونه میتوان از آنها به عنوان ابزاری برای پایان دادن به بگومگوهای خودمان استفاده کنیم. در این مطلب با راهکارهایی برای مدیریت کردن بگومگوها آشنا میشویم
» او مشکل است نه من!
اگر بخواهیم علت روشن شدن آتش بگومگو را ردیف کنیم میتوانیم نمونههای زیادی را پیدا کنیم. مثلا، آنها خودخواه، ناآگاه، قدیمی، لجباز و ساده اندیش هستند. آنها احساسی برخورد میکنند؛ ریاست طلب هستند و اصلا گوش نمیکنند
» انداختن توپ در زمین خودمان
پیدا کردن وجه مشترک در موارد بالا دشوار نیست. تمام آنها به ما میگویند وقتی دیگران با ما بگومگو میکنند مقصر آنها هستند. بنابراین وظیفه ما است که آنها را اصلاح کنیم. سوال اینجا است چرا ما هرگز فکر نمیکنیم که شاید صفتهایی مانند خودخواهی، یکدندگی و گوش ندادن در ما هم وجود داشته باشد؟
آیا کسی میتواند ادعا کند که فرشتهای بی عیب و نقص است؟ از یاد نبریم که در هر بگومگویی دو طرف وجود دارد. ما با این تفکر که همیشه دیگران مشکل ساز هستند، بیآنکه حرف طرف مقابل را شنیده باشیم، پیوسته حرف خود را تکرار میکنیم.
اغلب ما نسبت به موقعیتها یا اشخاصی که مایوس کننده هستند واکنش افراطی نشان میدهیم. احساسات شدید، خوب هستند اما این واکنش افراطی ما است که اوضاعمان را به هم میریزد.
دکتر البرت آلیس روانشناس آمریکایی و مخترع شیوه رفتار درمانی عقلانی هیجانی
» فرمولهای رهایی از بگومگو
گوش دادن با پذیرش، فنی است که باعث فرونشاندن بگومگو میشود. در این فن، شخص، قبل از بیان نظر خود، صبر میکند تا طرف مقابل، نظر خود را کاملا بیان کند. ما با رعایت این فن، از نقش یک فرد همیشه مخالف بیرون میآییم و در نقش یک فرد توجه کننده ظاهر میشویم. در چنین وضعیتی، ما احساسات خود را به صورت تعلیق در میآوریم و اجازه میدهیم گوینده احساساتش را کاملا بیان کند.
چگونه این فرمول را به کار بیندازیم؟
راه افتادن این فرمول، به رعایت پنج نکته نیاز دارد:
1- به محض مشاهده اولین نشانه بگومگو و مخالفت، وسوسه مقابله کردن و جواب دادن را کنار بگذارید و روی سخن گوینده تمرکز کنید.
2- بدون جبههگیری یا مخالفت، گوینده را تشویق کنید تا درباره احساسات و افکارش بیشتر توضیح دهد.
3- برای درست کردن برداشت خود، نظر گوینده را با عبارتهای خودتان بیان کنید.
یک علت آنکه دیگران مطمئن نیستند ما به درک احساسات آنها علاقهمند هستیم این است که نشان نمیدهیم حرفهای آنها را خوب شنیدهایم. سکوت، معنای مبهمی دارد و روشی مناسب برای تایید سخن کسی نیست. سعی کنید در بین مکالمه خود از سکوت طولانی استفاده نکنید.
بهترین راه برای نشان دادن درک و علاقه خود این است که سخن گوینده را به زبان خود تکرار کنید، اما نه به صورت خلاصهای که گویی ختم کلام همین جا است. بلکه به گونهای که طرف مقابل، مشتاق به توضیح دادن شود. به این نمونه توجه کنید:
بذار ببینم درست فهمیدم؛ تو نمیخوای این کار رو انجام بدی چون به نظرت راه حل بهتری هم وجود داره. درسته؟
اگر توجه کنید، بازگویی بالا با یک پرسش، تمام میشود. در اینجا گوینده نمیخواهد بگوید من فهمیدهام، بلکه نشان میدهد که سعی دارد بفهمد.
4- از او بخواهید برداشت اشتباه شما را اصلاح کند و بیشتر توضیح دهد.
5- پاسخ خود را برای بعد بگذارید. اگر موضوع بگومگو، حساس یا اختلاف برانگیز است، قبل از نظر دادن یکی دو روز صبر کنید. سپس از طرف مقابل بپرسید که آیا مایل است نظر شما را بشنود یا خیر؟ با این کار، میتوانید در فضایی به دور از حال و هوای بگومگو، تصمیمی درست بگیرید.
» تحمل شنیدن صدای ساز مخالف
وقتی شخصی در مخالفت با ما چیزی میگوید، اولین چیزی که به فکرمان خطور میکند این است که نظر خودمان را برایش بگوییم یا در موردش بیشتر توضیح دهیم. اما وقتی هر دو طرف اصرار داریم که حرف خود را بزنیم، سخن هیچ کدام شنیده نمیشود. چون در آن حالت، گوشها کاملا بسته و زبانها به طور همزمان در حال سخن گفتن هستند.
برای شکستن این الگو، قبل از آنکه مخالفت اوج بگیرد، به خودمان یادآور شویم که هدف ما این است که قبل از پاسخ دادن، احساسات و افکار مخاطب خود را بیرون بکشیم. پس حتی در جواب دادن متقابل هم پیش قدم نشوید و با گوش دادن، خود را کنترل کنید.
هر چند به تاخیر انداختن پاسخ برای جستجو در افکار شخص مخاطب، نیاز به تلاش دارد اما اولین قدم شکستن چرخه بگو مگو، همین کار است. مثلا به این مکالمه توجه کنید:
یادته فلان حرف رو به من زدی؟!
یادم نمیآید این حرف رو زده باشم، اما شاید حق با تو باشد. حالا درباره این موقعیت چه تصمیمی داری؟
» چه زمانی بگومگو دیگر بگومگو نیست؟
وقتی ما متقابلا جواب ندهیم. چون طرف مقابل ما فکر میکند که با بگومگو، فورا به نتیجه دلخواهش میرسد اما وقتی متوجه میشود که ما به جای شرکت در بگومگو، در حال گوش دادن به احساس او هستیم از موضع خودش عقب نشینی میکند.
در چند مورد اولی که سعی دارید گوش دادن با پذیرش را تمرین کنید، ممکن است شخص مقابل برای رسیدن به راهحل یا نتیجه قطعی از خود ناشکیبایی نشان دهد. در چنین وضعیتی، باید آگاهانه تصمیم بگیریم که بر احساسات طرف مقابلمان تمرکز کنیم. به این نمونه توجه کنید:
مخاطب: حالا باید حتما این کار رو امروز انجام بدیم؟
خود ما: چرا دوست نداری این کار رو امروز انجام بدیم؟
» هدف را فراموش نکنید
هدف از گوش دادن با پذیرش این نیست که به نتیجه خاصی برسیم یا بحث را قطع کنیم، بلکه این است که اجازه دهیم شخص، نظر خود را کاملا بیان کرده و احساس کند که به او گوش میدهیم. هر چه او بیشتر صحبت کند، کمتر احتمال دارد وارد چرخه بگومگو شویم. از یاد نبریم که هدف، ارتباط است. به این نمونهها توجه کنید:
– فکر میکنم میفهمم چه میخوای بگی اما میخوام مطمئن بشم. آیا منظورت اینه که…؟
– کاملا مطمئن نیستم متوجه منظورت شده باشم. تو میگی…، اما دلم میخواست بیشتر درباره… توضیح میدادی تا بهتر منظورت رو بفهمم.
» زمان یک نتیجه گیری درست
پس از آنکه به طرف مقابل نشان دادیم که دلایل مخالفت او را درک کردهایم، میتوانیم موضع خود را بیان کنیم. حالا گفتگوی ما از مرحله درک طرف مقابل به نتیجه گیری میرسد. در این مرحله باید موضع خود را تنها به عنوان نظر یا سلیقه شخصیمان مطرح کنیم. چون در غیر این صورت به بگومگوی بیشتری دامن زدهایم. کافی است خیلی ساده بگوییم: «خب، من اینطور فکر میکنم.» و بعد اگر باید تصمیمی گرفته شود با مشورت با هم راه حلی انتخاب کنیم که تا حد ممکن، نظر هر دوی ما را تامین کند
» در کدام تیم هستید؟
در پایان میخواهم یک تقلب کوچک به شما برسانم. در هر گفتگویی، همیشه نقش خود را برای خودتان مشخص کنید.
آیا قصد دارید منظور طرف مقابل را درک کنید یا میخواهید به راهحل یا نتیجهای خاص برسید؟
جا به جایی مداوم نقشمان در حین گفتگو از ما فردی غیر قابل اطمینان میسازد. به یاد داشته باشید، ما به عنوان فردی که در جامعههای متفاوتی مثل خانواده، محل کار، دوستان، مدرسه یا دانشگاه زندگی میکند باید روی افزایش مهارتهای ارتباطیمان کار و تمرین کنیم. با استفاده از این راه میتوانیم کیفیت ارتباط خود با دیگران را بهبود ببخشیم و به جای دامن زدن به بگومگوهای بی پایان، کنترل یک مکالمه را در دست بگیریم