احساس ترس راز پنهان موفقیت
احساس ترس راز پنهان موفقیت
آیا می ترسید؟
هیچکس از شما نمیخواهد بلند بگویید «نــــــه !»… پاسخ را نه با صدای بلند، بلکه در فکرتان، به خودتان بدهید.
آیا از قدم برداشتن در راه جدید می ترسید؟
آیا از اینکه تنها شوید می ترسید؟
آیا از اینکه توسط دوستان تان مورد تمسخر بگیرید می ترسیدید؟
اگر صادقانه پاسخ شما مثبت بود… به شما تبریک میگوییم.
شما یک قطب نمای قدرتمند، برای موفق شدن در درون خودتان دارید که فعال شده است. این قطب نما قرار است به شما نشان دهد مسیر واقعی شما از کدام طرف است.
این قطب نما، احساس ترس تان است.
ترسی که خیلی وقت ها سعی کردید از دستش فرار کنید و یا در بهترین حالت بر آن غلبه کنید… غافل از اینکه این احساس، صحیح ترین، کوتاه ترین و بهترین مسیر پیشرفت را به شما نشان میدهد.
برای اینکه گیج کننده نشود، اجازه بدهید با چند مثال شروع کنیم؛
زمانی را به خاطر بیاورید که میخواستید در مدرسه با بغل دستی تان دوست شوید. ابتدا ترس در شما اوج میگیرد که ‘اگر جوابم رو نده چی؟’ ، ‘اگه بگه نه چی؟’ ، ‘اگه نخواد با من دوست بشه چی؟’ تمام این افکار، از ترس ناشی میشود.
ترس از طرد شدن، ترس از نادیده گرفته شدن و ترس از تنهایی که در شما شروع به اوج گرفتن میکند تا شما را متقاعد کند به شانه بغل دستی تان در مدرسه نزنید و بگویید ‘سلام، میای باهم دوست شیم؟’
اگر بر این ترس غلبه کنید، شما یک دوست جدید دارید.
بعضی وقت ها این دوست جدید و ناگهانی دوران مدرسه، میتواند بهترین دوست کل عمرتان باشد.
و یا زمانی را به خاطر بیاورید که کسب و کارتان را راه اندازی کرده بودید با اولین مشتری قرار داشتید و یا میخواستید برای اولین بار در مصاحبه شغلی یک شرکت، شرکت کنید.
در هر دو حالت، اولین بار میخواهید یک کاری جدید انجام دهید.
کاری که هیچ ایده ای از خروجی و نتیجه آن ندارید… کاری که ممکن است نتیجه ای افتضاح داشته باشد، کاری که معلوم نیست خوب از آب در بیاید.
ترس بر شما مستولی و تصمیم گیری سخت میشود.
کم کم از اینکه پیشروی کنید دلسرد میشوید و افکاری حاصل از ترس در ذهن شما شکل میگیرند که از ادامه منصرف شوید.
بعضی هایتان شاید در نیمه راه برگشتید.
بعضی هایتان شاید پشت درب شرکت یا محل کار مشتری منصرف شدید و زنگ نزدید.
بعضی هایتان شاید دیگر پاسخ تلفن مشتری یا شرکت مورد نظر را ندادید.
اما اگر بر ترس تان غلبه کرده باشید، نه تنها امروز از آن موضوع (حتی با بدترین خروجی اش) خاطره بد ندارید، بلکه آنرا یکی از پله های موفقیت تان میدانید.
مثال های زیادی در این زمینه میشود پیدا کرد که بدانید
احساس ترس شما،
میتواند راه درست موفق شدن را به شما نشان بدهد
اما چطور؟ در این مقاله یادمیگیرید؛ چون ما به شما 4 راهی که میتوانید به کمک آن ترس را تبدیل قطب نما کنید را آموزش میدهیم :
منقطه امن یا حاشیه آسایش تان را کاملا از بین ببرید
یکی از ساده ترین راه های خروج از منطقه امن و حاشیه آسایش تان، قرار گرفتن در منطقه نا امن یا ناراحت است. برای مثال، شما ممکن است هرشب بخواهید یک فیلم خوب قبل از خواب نگاه کنید. فیلم تماشا کردن لذتبخش است، چون حین تماشای فیلم شما به هیچ چیزی دیگری فکر نمیکنید و مشکلات و دشواری های مسیر هدف تان را فراموش میکنید.
درحالی که میتوانید یک کتاب جدید و چالش برانگیز بخوانید. کتابی که ذهن شما را درگیر کند. میتوانید آمار کسب و کارتان را تحلیل کنید.
میتوانید قبل از خواب یک ساعت و نیمی که صرف تماشای فیلم میکنید، صرفِ کار کردن بر روی استراتژی های کسب و کارتان کنید.
همانطور که حدس میزنید، کار کردن، به چالش کشیدن ذهن و عملا فکر کردن کاری ناراحت و سخت تر از دراز کشیدن و فیلم دیدن است.
حال بیایید سناریوی زیر را فرض کنید :
شما در صورتی که روند کسب و کارتان را بهبود ندهید (مشکل پیش رو را حل نکنید) هر روز یک میلیون تومان ضرر میکنید… و اگر در طول یک ماه مشکل حل نشود، تمام دارایی تان را از دست میدهید.
در این وضعیت چه کار خواهید کرد؟
هر شب باز هم فیلم سینمایی تماشا میکنید؟ یا شاید از خواب تان بزنید و هرطور شده بر روی بهبود روند کسب و کارتان کار کنید؟
در واقع در چنین وضعیت بحرانی، تماشای فیلم، یک وضعیت ناراحت است. فکرِ از دست دادن پول و ورشکستگی اجازه نمیدهد راحت دراز بکشید و فیلم تماشا کنید.
یکی از راه هایی که ترس به شما کمک کند تا مسیر موفقیت تان را کشف کنید، همین است. خودتان، حاشیه آسایش تان را تبدیل به منطقه نا امن و ناراحت کنید.
به دوست تان قول بدهید اگر این مسئله را تا یک هفته حل نکنید به او 100 هزار تومان بدهید.
به خانواده تان اعلام کنید که قرار است تا یک ماه به هدف تان برسید و اگر اینطور نشد یک وعده شام آنها را مهمان خواهید کرد (البته که اجازه نمیدهند اینکار را انجام دهید… اما برای شما انگیزه است)
به خودتان قول بدهید اگر کار مورد نظر را ظرف مدت یک ماه انجام ندهید، پولی را صرف امور خیریه کنید
و …
بیشتر به حامی هایتان اهمیت دهید تا منتقدهایتان
یکی از ترس هایی که جلوی دستآوردهای بزرگ تان را خواهد گرفت این فکر است ‘درباره من چه فکری میکنند؟’ شاید اعتماد به نفس بالایی داشته باشید و با خودتان بگویید ‘به من چه… اصلا برام مهم نیست دیگران چه فکری میکنند’
اما واقعا میتوانید راجع به فکر کردن دیگران فکر نکنید؟ ابدا !
اگر انسان سالمی باشید، وجهه اجتماعی برای شما مهم است و برای حفظ این وجهه تمام تلاش تان را خواهید کرد. ما انسان ها به تایید و تعلق دیگران نیاز داریم.
از انتقاد و تمسخر ترسیدن وضعیت نرمالی است.
حتی قوی ترین افکار دنیا هم از اینکه منتقدانشان چه فکری خواهند کرد، نگران میشوند. اما راز اصلی اینجاست که باید به فکر کردن چه دسته از افراد فکر کنید؟
آنهایی که حامی شما هستند
آنهایی که منتقد شما هستند
کدام؟ قطعا باید گزینه اول را انتخاب کنید.
آنهایی که منتقد هستند، هرکاری انجام دهید باز هم برای انتقاد و زیرسوال بردن شما چیزی پیدا خواهند کرد. اما آنهایی که حامی شما هستند، اگر بدانند به فکر آنها هستند، حمایت بیشتری از شما میکنند.
پس از این نترسید منتقدها یا دشمن های شما چه فکر خواهند کرد.
از این بترسید که حامیان شما، آنهایی که در هر شرایط پشت و همراه شما بوده اند، در صورتی که موفق نشدید چه فکری خواهند کرد؟ اینطور اجازه نخواهید داد ترس بر شما غلبه کند و بر آن غلبه خواهید کرد.
اشتیاق سوزان خودِ آینده تان را پاسخ دهید
اگر در زندگی همواره قدم های کوچکی برمیدارید، دلیل آن ترس از سرخوردگی و شکست است. اگر میدانستید دست به هرکاری میزدید موفق میشدید، آیا بازهم قدم های کوچک و محتاطی برمیداشتید؟ قطعا خیر…
راجع به این مسئله فکر کنید : به جای فرار از سرخوردگی و ناامیدی، چطوره از ترس از سرخوردگی به عنوان انگیزه ای قدرتمند استفاده کنیم؟
خودتان را در 10 سال بعد تصور کنید که به خواسته و هدف تان در زندگی نرسیدید. خودتان را ببینید که به 10 سال قبل نگاه میکنید و راجع به اینکه چطور فرصت ها را از دست دادید، کارهایی که میتوانستید انجام دهید اما ترسیدید و همیشه در سطح متوسط باقی ماندید ببینید.
چه احساسی خواهید داشت؟
حال خودتان را در هنگام پیری در بستر مرگ ببینید.
جایی که بر روی سنگ قبرتان نوشته اند ‘اینجا کسی آرمیده است که یک انسان معمولی بود و الهام بخش زندگی هیچکس نبود و به زودی هم فراموش میشود’
آیا بازهم میخواهید قدم های کوچک و محتاط بردارید تا شکست نخورید؟
هر وقت از اینکه شاید موفق نشوید، شاید سرخورده شوید، شاید دیگران شما را مسخره کنند و … فکر کردید، خودتان را 10 سال بعد تصور کنید که چطور به گذشته نگاه میکنید و از اینکه این کار رو نکردید پشیمان شده اید.
این احساس سرخوردگی آینده، به شما اجازه نمیدهد در زمان حال دست از تلاش بکشید.
جمعبندی؛
ترس، همیشه یک عامل بازدارنده نیست. اکثر اوقات یک انگیزه قوی برای پیروزی است.
سان تزو، نویسنده کتاب «هنر جنگ» در کتابش می نویسد :
«فاتحان و گروهی که در جنگ پیروز میشود،
آنهایی هستند که از شکست و مردن بیشتر می ترسند.»
و در دنیای سامورایی ها این مثال معروف است «جنگجو آن کسی است که از فرار کردن میترسد»