3 حقیقت اصیل حکمت ذن که میتواند یک جوان معمولی را تبدیل به یک کارآفرین میلیون دلاری کند

 

هر چقدر هم که درباره کارآفرینی اطلاع داشته یا نداشته باشید یک حقیقت کلی را به طور مسلم و پیش فرض می دانید : کارآفرینی اصول و قواعد خاص ومنحصر به فردی دارد و نمیتوان بدون تفکر و اصول آن وارد این حوزه شد.

اگر هم خواننده پیگیر و مستمر مطالب پیشین ما باشید مقالات کاربردی فراوانی درباره روش های نوین و هنر کاآفرینی و ویژگی های مهم کارآفرینان خوانده اید. اماچیزی که دانستن آن بسیار حائز اهمیت است درونی کردن این اطلاعات و دانسته هاست؛ یعنی بتوانید از این اطلاعات کمال استفاده را ببرید نه اینکه فقط روزنامه وار آنها را بخوانید.

درونی کردن دانسته ها فقط برای بالاتر بردن سرعت درک و پذیرش آن ها نیست بلکه راه اصلی و کلیدی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین کلیدی و تمام وقت است. کارآفرین تمام وقتی که همیشه مانند یک کارآفرین فوق موفق احساس و درک و تصور، زندگی میکند و از خودش و مسیری که انتخاب کرده راضی است.

شما در این مقاله قرار است به یک سری سوالات خیلی خاص و فوق العاده مهم جواب دهید و جواب دریافت کنید؛ این سوالات از حکمت ذن (Zen) شرق دور ریشه دارند و با روحیه و خود واقعی تان سر و کار دارند؛ شما در این مقاله میخوانید :

    درونی کردن روش های کارافرینی چطور انجام می شود؟
    چطور راه صحیح خودمان را انتخاب کنیم؟
    آیا ما باید کارآفرین شویم؟ کارآفرینی مخصوص چه کسانی است؟
    بودا، فیلسوف هندی پیش از میلاد مسیح چه توصیه ای به ما کرده که حتی امروزه برای کارآفرین شدن باید حتما از آن پیروی کنیم؟
    چطور حوزه کارآفرینی انتخاب کنیم که از آن در تمام طول مدت عمرمان راضی باشیم؟
    چطور از حکمت ها شرق دور (ذن) استفاده کنیم و کسب وکاری راه اندازی کنیم که بتوانیم از راه صحیح تبدیل به یک میلیاردر شویم؟
    چرا از کاری که دارید راضی نیستید؟ چرا حتی اگر درآمدتان بالاست هنوز احساس رضایت از کار و مسیری که انتخاب کردید ؛ندارید؟
    و …

اگر بخواهیم منصف باشیم باید گفت راهی طولانی و پردردسر در انتظار شما خواهد بود و اگر واقعا عاشق ماجراجوی نیستید  نه توانایی عبور از این مسیر را خواهید داشت و نه امکان رسیدن به آن را… یک ماجراجویی تمام عیار در راه است.

خب فکر هایتان را کرده اید؟ اماده اید؟

برای درونی کردن دانسته های گران قیمت و تلفیق آن ها با خلاقیت درونی و ذاتی شما باید نخست موانع درونی شدن را دانست، علت به وجود امدن ان را کشف نمود  باور کرد که می توان آن ها را از سر راه برداشت و نهایتا دارویی برای از بین رفتن همیشگی این موانع تجویز کرد.  این روش درونی کردن قرن هاست در حکمت شرق دور و بعد ها هندوستان مورد استفاده قرار میگیرد؛ که در ادامه میخوانید :

 

3 حقیقت اصیل حکمت ذن رفع موانع ذهنی
که میتواند یک جوان معمولی را تبدیل به یک کارآفرین میلیون داری میکند :

حقیقت نخست : تشخیص بیماری

شاید این اصیل ترین و در عین حال اصلی ترین تفاوت میان حکمت شرق و تفکر غرب باشد اولی تشخیص را مقدم میداند و دومی در پی چاره کردن بیماری است.

بیماری در این جا همان موانع ذهنی ماست. موانع ای که میان دانسته های ما و  ضمیرناخوداگاه ما فاصله انداخته است.  حقیقت اول – تشخیص بیماری –  چیز هایی را که در سر راه ذاتی شدن روش های کارآفرینی موثر است، پیدا میکند.  اما چطور وبه چه روشی؟  پیشنهاد این است که از نوعی مهندسی معکوس استفاده کنیم. یعنی هر آن چه را که یک ذهن بدون موانع ذهنی،یعنی یک ذهن ساده و بی آلایش و بدون قضاوت و آماده برای دریافت ایده و تولید ایده های جدید در خود دارد رصد کنیم و سپس دست به یک مقایسه شجاعانه با خودمان بزنیم.

یک ذهن پاک وبی الایش بر اساس حقیقت اصیل ذن این ویزگی ها را دارد:

 

    گفتار وبیان درست

    آیا به قدرت کلام ایمان دارید ؟
    آیا تسلط کافی بر روی بیان مثبت و با وقار مودبانه دارید؟
    آخرین بار که با زبان و کلام خود چیزی به زیبایی های دنیا اضافه کردید کی بوده؟

آدم های بی غل و غش کارآفرینان تاثیر گذار سرشار از یقین و پر از جملات و گفتار مثبت و هدایت گر هستند.

    رفتار وکردار درست

    آیا رفتار وکردار و اعمال شما آگاهانه و کنترل شده است؟
    آیا به قدرت زبان بدن ایمان دارد؟
    آیا رفتار شما بیان گر خود واقعی شماست؟

کارافرینان بزرگ با رفتارشان دنیا را به جای بسیار بهتری برای مردم تبدیل کرده اند

 

    کسب و کار درست

    بهترین مزیت کسب و کار شما برای مردم در چیست؟
    آیا کسب وکار شما از ته دل با فلسفه زندگی و ارزش های شما هم خوانی دارد؟
    کارآفرینان بزرگ هر آن چه تضاد بین کسب و کار و فلسفه زندگی شان است از میان برده اند

سوال تاریخی استیو جابز (موسس شرکت Apple) را فراموش نکنید:

میخواهی بقیه عمرت را نوشابه بفروشی (وثروتمند شوی) یا دوست داری دنیا را عوض کنی؟

    کوشش درست

    آیا نردبان روی دیوار صحیح قرار دارد؟
    آیا روز کاری شما در مسیر حرکت شما سپری می شود؟

ذهن کارافرینان بزرگ تفاوت میان سخت کار کردن و کاری سخت انجام دادن را به طور کامل درک کرده و در مسیر کوشش تمام و کمال و صحیح در حرکت انسان.

خب. مراحل تشخیص بیماری تقریبا تمام شد. حالا پاسخ صحیح و دقیق و منصفانه به پرسش های مهم بالا وقت و زمان زیادی می طلبد اما بعد از پاسخ به پرسش های بالا حداقل؛ دقیقا می دانید که مشکل در کجاست؛ چرا هنوز یا شروع نکردید، یا پیشرفتی را که میخواستید را در راه موفقیت تان حاصل نشده؟…

 

حقیقت دوم : یافتن باعث وبانی بیماری

بر اساس حکمت اصیل ذن باعث و بانی بیماری و موانع ذهنی شما یک چیز است.  بودا قرن ها قبل اسم خاصی برای ان ذکر میکند: دل بستگی

 دل بستگی ِ منفی، ریشه تمام موانعی است که ذهن را از تفکر عملگرایانه دور میکند.  توجه و تمرکز را نابود کرده باعث پرورش ناخواسته آرزوهای دست نیافتی و ناهماهنگ با هدف میشود.

کافی است نگاهی به تمام موارد گفته شده بالا در زندگی شخصی و کاری تحصیلی خودتان بیاندازید . ریشه های دل بستگی در همه جا مانع و نابودگر بوده اند.

مشکل وقتی عمیق تر ودردناک تر میگردد که می فهمیم این دل بستگی بیشتر ریشه در امور ذهنی و فکری دارد تا مسائل روزمره و قابل لمس و عینی؛ پیشنهاد ذن در این میان دانستن شدت و حجم دل بستگی است.

سوال کلیدی یافتن میزان دل بستگی است.

اگر همین الان به من خبر بدهند که یک زلزله مهیب قرار است اتفاق بیافتد و برای همیشه باید از شهر ومحل رندگی ام بروم؛ با 15 دقیقه زمان برای جمع اوری و فرار، اقدامات ضروری که انجام میدهم چیست؟

پاسخ دقیق ومتفکرانه به این سوال زنجیر های دل بستگی که به دورتان کشیده شده را  به شما نشان میدهد.

حال به این فکر کنید که اگر 5 دقیقه وقت اضافه پیدا میکردید چه اقداماتی به لیست شما اضافه می شد؟

 

حقیقت سوم : بهبود  بیماری امکان پذیر است

پاسخ صادقانه به سوال بخش قبلی حتما نتایج ناامید کننده ای از میزان دل بستگی برایتان به وجود اورده است. اینطور نیست؟ (توصیه میشود دوباره به سوال فکر کنید  و با صرف تمرکز بیشتر به آن پاسخ بدهید)

ریشه های دل بستگی ِ منفی انقدر عمیق ودردناک در ذهن و روان ما فرو رفته اند که معمولا ما را از امکان تغییر آن ناامید و منصرف می نمایند. به طوری که تقریبا از هر 100 نفر تنها کمتر از بیست نفر به فکر راهی برای درمان آن می افتند و نهایتا از میان این عده یک یا گاهی دو نفر میتوانند بر این مشکل غلبه کنند.  این اعداد برای شما اشنا نیستند؟  موافق هستید که میتوانیم بگوییم کارآفرینان و ممکن کننده های غیرممکن ها کسانی هستند که به بهبود باور داشته اند. دوباره به خودتان رجوع کنید آیا شما جزو آن هشتاد نفر هستید یا به گروه بیست نفر دوم تعلق دارید؟

برای تکمیل این اصل هم – مانند اصل های قبلی یک سوال وجود دارد. یک سوال بسیار مهم . اما این سوال برخلاف سوال های قبلی به همین لحظه باز می گردد. همین حال را هدف می گیرد

“آیا امکان دارد که بتوانم بر موانع ذهنی ام غلبه کنم؟”

پاسخ شما دروازه ورود به دنیای کارآفرینان تاریخ ساز است. با کمی شجاعت باید بگویم که دنیای شما با پاسخ به این سوال تغییر خواهد نمود. زیرا شما پاسخ شما منحصر به فرد خواهد بود و تنها زمانی میتواند کارساز باشد که واقعا تصمیم بگیرید وارد علم شوید. شما تا زمانی که تصمیم نگرفتید بر موانع ذهنی غلبه کنید؛ هرگز نخواهید توانست بر موانع ذهنی غلبه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید