غلبه بر کمال گرایی

چگونه بر کمال گرایی غلبه کنیم

کامل بودن، سوءتفاهمی است که سال‌ها به درازا کشیده شده است. هیچ کس در این زمان نمیتواند بگوید که فردی کامل و بدون نقصی است. بهترین کار غلبه بر کمال گرایی های بیخودی هایمان میباشد..

شجاعت، مهربانی و پیوند، سه موهبت زندگی به عنوان یک انسان ناکامل است.
برنه براون روانشناس و نویسنده برجسته‌ی آمریکایی

اشتباه ما این است که فکر می‌کنیم برای موفق شدن، خوشبخت یا شاد زندگی کردن باید انسان کاملی باشیم.

اگر نگاهی به زندگی افراد موفق تاریخ بیندازیم در کمال تعجب می‌بینیم که هیچ کدام از آنها کمترین نزدیکی به کامل بودن نداشتند. اما حداقل از نظر خودشان زندگی خیلی خوبی داشتند. به قول آنتونی رابینز، آنها بهترین خود بودند


در این سری از مقاله‌ها به این نکته می‌پردازیم که چگونه می‌توان بدون نیاز به کامل بودن، زندگی شگفت‌انگیزی داشت.

این مجموعه مقاله برای غلبه نهایی بر کمال گرایی نوشته شده است

چطور بر کمال گرایی غلبه کنیم؟
و خودمان را همانطوری که هستیم بپذیریم؟


» تعریف یک رمز بین خودمان

بیایید رمزی بین خودمان قرار دهیم. در طول این مقاله، هر گاه از کسانی گفتیم که به دنبال بهترین خود هستند، منظورمان همان افرادی باشد که در زندگی به دنبال کامل بودن نیستند. پس متضاد «کمال‌گرا» در این سری مقاله با عنوان «بهترین خود» بیان می‌شود. قبول؟


» با تمام وجود زندگی کنید

پذیرش کامل نبودن، نوعی از احساس آزادی را در ما زنده می‌کند. گویی کوهی از فشار، سنگینی‌اش را از شانه‌های ما برداشته است. در آن هنگام، زندگی در چشممان، بسیار زیباتر از گذشته به نظر می‌رسد و شادی پررنگ‌تر می‌شود. با خودمان می‌گوییم:

«حالا که می‌دانم برای عالی زندگی کردن، نیازی نیست کامل باشم پس با همه وجود ناکاملم زندگی می‌کنم. دیگر نیازی به جنگیدن در زندگی‌ام وجود ندارد. به جای جنگیدن، احساس می‌کنم و به جای غر زدن، شکر می‌کنم.»

اشتباه نکنید، این تسلیم شدن نیست این آگاهی است.
این شکست نیست، آغاز پیروزی است.
شروع یک زندگی با تمام وجود است.

زندگی یک جاده بزرگ با علائم بسیاری است. وقتی در شرایط سختی قرار داری، فکر و خیال خود را پیچیده نکن.
باب مارلی خواننده برجسته جاماییکایی

این نوع زندگی کردن، یک تصمیم کوتاه مدت نیست که تنها برای زمان خاصی از زندگی‌مان بخواهیم آن را به کار بگیریم. زندگی کردن با تمام وجود، یک جریان است که تا آخرین لحظه‌ای که نفس می‌کشیم ادامه دارد.

اگر قلبمان را برای پذیرش آن باز بگذاریم به جای چاه، راه می‌بینیم و در اوج ناامیدی، چشممان به جمال فرصت‌های کمیاب، روشن می‌شود


» رسیدن به ته خط!

ته خط، جایی است که دیگر سیم‌های مغزمان در حال اتصالی کردن هستند. درجه تحملمان به آخرهایش رسیده و نزدیک است که منفجر شویم. در این حال و روز است که دوست داریم کسی را گیر بیاوریم و عصبانیتمان را بر سرش خالی کنیم. گاهی نزدیک‌ترین فردی که می‌توانیم در این شرایط به دام بیندازیم خود عزیزمان هستیم. به جان خودمان غر می‌زنیم که: «ای فلان فلان شده چرا عرضه هیچ کاری را نداری؟ چرا همیشه باید یک دسته گلی به آب بدهی؟ فلانی را ببین! چرا نمی‌توانی مثل او کارت را انجام دهی؟!»

نکته جالب اینجا است که در هنگام رسیدن به ته خط، برخورد یک کمال‌گرا و یک «بهترین خود» کاملا با هم متفاوت است. خسته و ناامید کردن خود، کاری است که یک انسان «کمال‌گرا» انجام می‌دهد و بنزین زدن، کاری است که یک انسان «بهترین خود» انجام می‌دهد.

شاید بپرسید بنزین زدن یک «بهترین خود» چگونه است؟
در پاسخ باید بگویم که خیلی ساده اما بسیار اثر گذار است. یک بهترین خود وقتی به ته خط می‌رسد، برای مدتی کوتاه، دست از کار می‌کشد. او در این مدت با سپاسگزاری کردن، چند دقیقه ورزش کردن، دیدن فیلم مورد علاقه‌اش، بازی کردن با دوستان یا فرزندانش و مرور تصور زیبای موفقیتش به خود یک بنزین اساسی می‌زند.

یک «بهترین خود» در ته خط، با انتخاب‌ها و تصمیم‌های جدیدش به خود انگیزه می‌دهد و مهم‌تر از همه اینکه دست به کار می‌شود. در مقابل افراد «بهترین خود»، ته‌خط معنای خود را از دست می‌دهد و به جای ناامیدی و عذاب، نوری از امید، روشنایی، شادی و حرکت در قلبشان زنده می‌شود.


» یک کف دست، شجاعت

یکی از ویژگی‌های جالب افراد «بهترین خود» شجاعت است. اما جنس شجاعت آنها با افراد کمال‌گرا از زمین تا آسمان فرق می‌کند. افراد کمال‌گرا چیزی کمتر از بتمن و مرد عنکبوتی را شجاعت به حساب نمی‌آورند. اما جنس شجاعت افراد «بهترین خود» بسیار معمولی اما واقعی است.
شجاعت واقعی یعنی صادقانه و بی‌پرده صحبت کردن درباره آنچه هستیم
و آنچه احساس یا تجربه می‌کنیم، حالا چه خوب باشد و چه بد.

قهرمان بودن یعنی زندگی خود را در معرض خطر قرار دادن، در حالی که شجاعت معمولی یعنی ضعف و آسیب پذیری خود را رو کردن و این در دنیای امروزی کاری بس خارق‌العاده است که افراد «بهترین خود» آن را خوب بلد هستند.

نمونه‌های این شجاعت‌های معمولی بسیار هستند. مثلا زمانی را تصور کنید که در میان جمع همه چیز دانی نشسته‌ایم و چیزی را متوجه نمی‌شویم. کمی دست دست می‌کنیم اما بالاخره دستمان را بالا می‌بریم و می‌گوییم: «من متوجه نشدم. لطفا بیشتر توضیح بدهید.» این کار نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه عین شجاعت است. مطمئن باشید به جز شما چند نفر دیگر هم هستند که متوجه سخنان گوینده نمی‌شوند اما شجاعت ابراز آن را ندارند و در عوض از برکت شجاعت شما بهره‌مند می‌شوند.

شجاعت، تاثیری مانند امواج دارد. هر بار که آن را تمرین می‌کنیم، حال اطرافیان ما کمی بهتر و دنیا کمی شجاع‌تر می‌شود. باور کنید که دنیا این قابلیت را دارد که به لطف شما کمی شجاع‌تر و دلیرتر باشد


» حق اشتباه، محفوظ است

وقتی در زندگی به دنبال کامل بودن باشیم به خودمان اجازه اشتباه کردن نمی‌دهیم. وقتی هم اشتباه می‌کنیم، به خودمان اجازه قبول کردنش را نمی‌دهیم و شرمندگی و ناراحتی آن اشتباه را در خودمان انباشته می‌کنیم. اما افراد «بهترین خود» چون دغدغه‌شان کامل بودن نیست درگیر این نگرانی‌های کمرشکن نمی‌شوند. آنها نهایت تلاش خود را می‌کنند تا پیروز شوند اما این دلیل نمی‎شود که از شکست فراری باشند. بهترین خودها به سادگی اسم شکست را عوض می‌کنند و نامش را بازخورد می‌گذارند. اگر شما هم می‌خواهید این ویژگی را در خود پرورش دهید مقاله تبدیل اشتباهات به پله‌های موفقیت را از دست ندهید.

شاید بعضی از بازخوردها باعث شود که آنها احساس شرمندگی کنند. واکنش افراد «بهترین خود» در این هنگام خیلی جالب است. آنها ماجرایشان را با یک دوست در میان می‌گذارند و خودشان را از نظر احساسی تخلیه می‌کنند. چه بسا که در هنگام این ابراز احساسات، به پاسخ‌های جدیدی دست پیدا کنند. در واقع بهترین خودها در چند مرحله از خودشان شجاعت نشان می‌دهند:

مرحله اول: هنگام آغاز کار، به خودشان اجازه می‌دهند که در مسیرشان گاهی اشتباه هم بکنند چون آنها به جای کمال‌گرایی به دنبال موفقیت هستند.

مرحله دوم: به هنگام اشتباه کردن، در مقابلش گارد نمی‌گیرند و آن را می‌پذیرند.

مرحله سوم: وقتی که احساس بدشان نسبت به انجام کار اشتباه را برای یک دوست تعریف می‌کنند.

به این ترتیب در حالی که یک کمال‌گرا با نپذیرفتن حق اشتباه کردن برای خود، سلامتی‌اش را به خطر می‌اندازد و به جای جلو رفتن، درجا می‌زند، یک «بهترین خود» برای خودش حق اشتباه کردن را محفوظ می‌داند و با درس گرفتن از آن اشتباه و نیرو گرفتن از بیان احساساتش، نه یک گام، بلکه چند گام به جلو می‌رود.

 

برای مطالعه ادامه این مقاله و دنبال کردن نکته‌های زندگی به عنوان یک «بهترین خود» لطفا قسمت بعد را دنبال کنید.

تا آخر این سری مقاله را ادامه دهید و مطمئن باشید اثری از کمال‌گرایی در زندگی‌تان نخواهید دید و از خودتان بودن نهایت لذت را می‌برید.


 برای مشاهده ی قسمت دوم این مطلب کلیک کنید : قسمت دوم

دیدگاهتان را بنویسید