24 روش فوق حرفه ای برای نفوذ در دیگران | قسمت دوم
افرادی که بتوانند در دیگران نفوذ کنند و چنان جایگاه بالایی درون دیگران برای خود بسازند که بیشتر خواسته هایشان عملی شوند، معمولا موفق ترین افرادند هم در روابط دوستانه و هم در روابط تجاری هنر نفوذ در دیگران از مهم ترین مهارت هایی است که لازم خواهید داشت.
شما اگر دانشجو، فروشنده، بازاریاب، رهبر یک گروه و یا حتی متقاضی یک شغل جدید باشید، با داشتن مهارت نفوذ در دیگران، حتی سرسخت ترین افراد میتوانید به راحتی،بیشترین نمره قبولی، بیشترین مقدار محصول فروخته شده، نتایج دلخواه گروه و شغل دلخواه تان را بدست آورید.
نفوذ از بارزترین ویژگی های رهبران بزرگ تاریخ بوده از کلئوپاترا تا کازمارا، هنری فورد، تسلا، هیتلر، بیل گیتس و دیگران رهبران صنایع مختلف امروزی. امروزه حتی به بازیگران سینمایی نیز هنر نفوذ در دیگران را آموزش میدهند تا بتوانند بهترین روابط عمومی را برای خود ایجاد کنند.
اگر شما هم بدنبال یادگیری مهارت مهم نفوذ در دیگران هستید، در این مقاله به طور خلاصه 24 تکنیک کاربردی را خواهید خواند، این تکنیک های نفوذ در دیگران، نه تنها برای افراد عادی، بلکه برای سرسخت ترین افراد نیز به کار میرود، شما با کسب مهارت نفوذ در دیگران، کارهایتان را بهتر و راحت تر پیش خواهید برد.
24 روش فوق حرفه ای
برای نفوذ در دیگران
چطور حتی در سرسخت ترین افراد هم نفوذ کنیم؟
قسمت اول |
تکنیک شماره 13 :
حرکات هدف را با یک استراتژی ضعف و آسیب پذیری ،خنثی کنید. اگر میخواهید در طرف مقابلتان نفوذ کنید، نباید سعی کنید بر او تسلط داشته داشته باشید، بلکه برعکس، باید سعی کنید غرور و خود بزرگ بینی را کنار بگذارید و نشان دهید طرف مقابلتان در تسلط کامل را دارد… حتی اگر واقعا چین نیست.
شما هرگز.. هرگز… و هرگز نمیتوانید در سلسله مراتب شرکتی صعود کنید، مشتریانتان را افزایش دهید و یا روابط دوستی بلند مدتی ایجاد کنید، اگر بخواهید بر طرفین مقابلتان آشکارا تسلط پیدا کنید و نشان دهید رئیس شما هستید.
تکنیک شماره 14 :
هدف را وارد یک داستان خیالی کنید – یک خیال که واقعی است. همیشه به خاطر داشته باشید : مردم دست دارند چیزهای شگفت انگیز را باور کنند.
اگر در کار فروش هستد و میخواهید مشتری محصول شما را بخرد (با توجه به رعایت اصول اولیه فروش) باید چنان محصول را برای مشتری وصف کنید که در خیالاتش بهترین محصول و خرید آن بهترین خرید دنیا باشد.
نکته : اگر واقعا خودتان به محصولتان باور داشته باشید، انجام این حرکت به مراتب آسانتر خواهد بود.
تکنیک شماره 15 :
هدف را ایزوله کنید. مردم معمولا بیشترین حد آسیب پذیری شان زمانی است که از هرچیزی در اطرافشان قطع ارتباط کرده باشند و بدانند تنها آنها هستند که اهمیت دارند. اگر درحال نوشتن درخواست پذیرش شغلی هستید،چنان درخواستتان را شرح دهید که گویا تنها برای این شغل آماده هستید و هیچ شغل دیگری را قبول نخواهید کرد. اگر با مشتری تان در حال مذاکره هستید، چنان بنمایید انگار تنها فرد مهم در لحظه مشتری تان است و هیچ چیز دیگری برایتان در آن لحظه مهم نیست.
اگر با فروشندگان حرفه ای برخورد کرده باشید، آنها سعی نمیکنند محصولی به شما بفروشند، بلکه تنها کاری که میکنند دربست در خدمت شما قرار میگیرند تا به آنها دستور دهید و دقیقا در آن لحظه است که یک پیشنهاد کوچک “علی آقا این محصول رو هم امروز آوردیم بدم خدمتتون؟” رو نمیتونید رد کنید.
تکنیک شماره 16 :
حسن نیت تان را ثابت کنید. اگر هدف در حال احساس کردن عدم امنیت است و یا به شما مشکوک شده و حالت دفاعی گرفته، سعی کنید از بحث اصلی خارج شوید و به طریقی به او کمک کنید… بدون چشم داشت.
تکنیک شماره 17 :
سیر قهقرایی را جستجو کنید. مهم نیست چه رابطه ای با چه شخصی میخواهید برقرار کنید، مهم این است که این شخص قبلا چنین ارتباطات موفقیت آمیزی داشته است که از راضی است. کار شما این است که بدنبال این روابط گذشته شخص و دلایل موفقیت آمیز آن رابطه باشید و دقیقا همان کارها را تکرار کنید.
برای مثال میخواهید افزایش حقوق بگیرید؟
شاید رئیس تان چندبار لابلای صحبت هایش از کارمندی قدیمی سخن گفته که علاقه زیادی به او داشت و حتی چندین بار داوطلبانه مبلغ حقوق –اش را افزایش داده است… چرا؟ از رئیس تان غیر مستقیم دلایل آنرا بپرسید، شاید فقط به خاطر اینکه همیشه “چشم آقای رئیس” میگفت باعث میشد رئیس شما از او خوشش بیاید… به همین سادگی !
تکنیک شماره 18 :
تابو زُدایی کنید. حتی صحیح و اخلاقی ترین انسان ها نیز دارای حس کنجکاوی به سیب سرخ ممنوع دارند. این صفت کنجکاوی میتواند یک ابزار خوب در دست شما باشد. نیاز نیست کاری غیر اخلاقی و خلاف قوانین انجام دهید تا حس کنجکاوی طرف مقابلتان را برانگیزید. بلکه به سادگی، فقط با گفتن “معامله خیلی خوبی کردی فقط به هیچکس راجع به آن چیزی نگی تا بازار ما خراب نشه…” به سادگی میتوانید معامله و مذاکره تان را تبدیل به یک معامله شگفت انگیز و رویایی کنید.
تکنیک شماره 19 :
اهدافی والاتر از اهداف فعلی داشته باشید. اگر تنها هدف شما خرید مشتری باشد و یا استخدام در شرکت و یا خرید با بهترین قیمت و … شما یک بازنده خواهید بود؛ حداقل نزد طرف مقابلتان.
شما باید هدفی والاتر از هدف فعلی تان داشته باشید و از هدف فعلی تان تنها به منظور رسیدن به هدف اصلیتان استفاده کنید (و یا حداقل اینچنین وانمود کنید)
برای مثال، فروشنده ای که با کمال صداقت به مشتری میگوید 20% درآمد فروشش را باید به موسسه خیریه بدهد، به مراتب موفق تر از فروشنده ای است که فقط میخواهد محصولش را بفروشد و مشتری به چشم یک کیف پول می بیند. شما باید کاری کنید، که قبول درخواست شما از طرف شخص مقابلتان، باعث شود طرف مقابلتان احساس کند کاری مفید و اخلاقی برای خودش و جهان اطرافش انجام داده.
تکنیک شماره 20 :
لذت و درد را با هم تلفیق کنید. در کسب و کار یعنی شما نباید همیشه خوب باشید. زیرا باعث میشود هدف مورد نظرتان به شما شک کند و یا احساس کند کاسه ای زیر نیم کاسه است و درحال نقش بازی کردن هستید تا کارتان پیش برود.
در چنین مواردی، سعی کنید همیشه خوب نباشید. بعضی اوقات اصلا خودتان را برای ادامه مذاکره بی تمایل نشان دهید. حتی شده ناراحت شوید و ناراحتی تان را ابراز کنید.
تکنیک شماره 21 :
فرصتی مجدد خلق کنید و در اختیارشان بگذارید. زمانی که طرف مقابلتان طبق خواسته شما عمل کرد و نسبت به شما و همکاری با شما ابراز علاقه کرد نوبت به اجرای تکنیک شماره 21 است، یعنی برگشت به سر پله اول تا دوباره طرف مقابلتان سعی کند شما را بدست آورد.
اگر در مصاحبه شغلی قبول شدید و رئیس شما از شما راضی است، بهتر از پیشنهاد سوری استفاء-ای به رئیس تان بدهید و اعلام کنید شاید از این شرکت بروید… حتی اگر واقعا نمیخواهید این کار را بکنید.
تکنیک شماره 22 :
ظاهر زیبا ، باطن زیبا. به طور جدی به خودتان برسید. سر و وضع تان را مرتب کنید، میزان وزن تان را متعادل کنید و همیشه آراسته و خوش پوش ظاهر شوید. طوری وانمود کنید که در هر شرایطی به خودتان احترام میگذارید و به سر و وضع تان میرسید.
این تکنیک باعث میشود طرف مقابل ابتدا جذب آراستگی و خوش پوشی شما شود و در قدم بعدی احترامی خاص نسبت به شما داشته باشد زیرا میداند شما خودتان به خودتان احترام میگذارید.
تکنیک شماره 23 :
یک پایان آرتیستی داشته باشید. زمانی که هدف مورد نظر به قلاب طمعه گیر کرد، زمان آن است که خیلی قاطع، حرفه و تمرین شده، به چشمان طرف مقابلتان نگاه کنید و خواسته اصلی تان را اعلام کنید.
زمانی که طرف مقابلتان واقع به شما و شخصیت شما علاقه مند شد و توانستید به درون فرد نفوذ کنید، نباید با یک پایان ضعیف کار را خراب کنید. از پیش باید چند ده بار نحوه اعلام خواسته نهایی تان را تمرین کنید تا قدرتمند و مانند یک بازیگر سینما غرق شده در نقش از پیش تمرین شده ،خواسته تان را اعلام کنید.
تکنیک شماره 24 :
از اثر ثانویه آگاه باشید. از تمام تکنیک های فوق استفاده نکنید. فقط چند مورد را برای هر شخص استفاده کنید و این تکنیک ها را برای استفاده مثبت آن به کار ببرید، زیرا اگر در طرف سکه این تکنیک ها از آنها استفاده کنید نه تنها کارتان پیش نمیروند، بلکه شما را یک فرد حقه باز تصور خواهند کرد.