چگونه بر کمال گرایی غلبه کنیم | قسمت چهارم
چگونه بر کمال گرایی غلبه کنیم
شاید در نگاه اول، فردی را اصیل بدانیم که دارای پیشینه خانوادگی دور و درازی است و شجرهنامه خانوادگیاش از نسلی به نسل دیگر در گردش است. به همین ترتیب، یک زندگی با اصالت را میتوان یک زندگی لوکس همراه با گرانترین لوازم در زیباترین خانهها معنی کرد. خب، باید بگویم که داشتن رفاه اصلا چیز بدی نیست ولی روند بالا، تنها یک پوسته توخالی از اصالت است.
در این مطلب به عنوان یک «بهترین خود» به دنبال یک اصالت واقعی میگردیم
» اصالت یک انتخاب روزانه است
حقیقت این است که اصالت نیز مانند تمام شیوههای مطلوب زندگی کردن، به انتخاب ما بستگی دارد. اصالت نیاز به تمرین دارد و صفتی نیست که در ذات و سرشت عدهای باشد و در دیگری نباشد. یک فرد میتواند بدون داشتن شجره نامه نیز رفتاری با اصالت داشته باشد.
چون اصالت واقعی، آنچه در زندگی به کارمان میآید، آنچه به ما وقار و احترام میبخشد، صادقانه زندگی کردن و تمرین همه روزه این موضوع است که آنچه فکر میکنیم باید باشیم را کنار بگذاریم و خود را آنطور که هستیم بپذیریم. در واقع، اصالت واقعی، انتخابی روزانه بین خودنمایی و واقعی بودن است.
گاهی این انتخاب، آنقدر پیچیده و مرزها آنقدر محو میشوند که گویی مدام در حال جابهجایی نقش خود بین این دو گزینه هستیم.
» پس لرزههای یک زندگی با اصالت
اصیل بودن در روزگاری که جامعه از ما میخواهد همرنگ آن باشیم و پیوسته برای راضی نگه داشتن این و آن تلاش کنیم شاید کاری خسته کننده به نظر برسد. گاهی در این شرایط با کم شدن بنزین انگیزهمان با خود زمزمه کنیم که: «ای بابا، ولش کن، همینطوری که هست بهتره. حوصله توضیح دادن و انگشت نما شدن رو ندارم. منم یکی مثل بقیه.»
به تفاوت هر فرهنگی، اصیل بودن مشکلات خاص خودش را دارد و نمونههای ضد و نقیضی در هنگام اجرایش به وجود میآید. به این نمونهها توجه کنید:
از طرفی دیگر، آنچه بیرون از حصار ما وجود دارد هم همیشه چیز ترسناکی نیست. اما در هر صورت، فرایند اصیل بودن، برای ما که بیشتر مواقع خود را کنار زدهایم تا همرنگ دیگران باشیم، کاری تازه است که شاید به مذاق عدهای خوش نیاید. در چنین حالتی گوش دادن به نصیحت همچون نوشدارویی برایمان عمل میکند:
« تمام حقیقتها از سه مرحله عبور میکنند.
اول، به تمسخر گرفته میشوند.
دوم، به شدت با آنها مخالفت میشود
و سوم، به عنوان چیزی کاملا بدیهی مورد قبول واقع میشوند.»
شاید بپرسید سخن او که در مورد حقیقت بود. این چه ربطی به اصالت داشت؟ در پاسخ باید بگویم که اصالت، چیزی جز حقیقت وجود شما نیست.
در دنیایی که شب و روز تلاش میشود تا از ما، کسی غیر از خودمان بسازد، خود بودن و خود ماندن سختترین نبردی است که انسان میتواند داشته باشد.
ای.ای کامینگز نویسنده آمریکایی
» تفاوت بین تلاش سالم و ناسالم
هسته اصلی کمالگرایی، تلاش برای کسب تایید و پذیرش دیگران است. اکثر کمالگرایان افرادی هستند که برای عملکرد و پیشرفتهای خود مانند گرفتن نمره عالی، راضی نگه داشتن دیگران و بهترین بودن در همه چیز و همه کار، مورد تمجید قرار گرفتهاند. کمالگرایان در مقطعی از زندگی خود این طرز فکر خطرناک و فرساینده را یاد میگیرند: «من یعنی موفقیتهای من، کارهای بزرگ من و اینکه چقدر خوب آنها را انجام میدهم.» اینها نمونهای از تلاشهای ناسالم هستند. طرز فکری که به تدریج، افراد کمالگرا را از پا میاندازد.
یک «بهترین خود» که به دنبال کسب تایید دیگران نیست، روندی سالم را در پیش میگیرد. تلاش سالم نیز خود فرد را هدف قرار میدهد: «چطور میتوانم رشد کنم؟» داشتن چنین طرز تفکری باعث میشود که فرد، تنها به خاطر خودش تلاش کند. چنین فعالیتهایی در دراز مدت، نه تنها فرد را خسته نمیکند بلکه هر قدمی رو به جلو به او انگیزه ادامه دادن میدهد.
» کمالگرایی و پیشرفت، دو جادهای که هیچگاه به هم نمیرسند
جادههای موازی زیادی در دنیا وجود دارند که گاهی به خاطر خطای دید، آنها را یکی میبینیم اما در حقیقت، این جادههای موازی شاید به هم خیلی نزدیک شوند اما هرگز یکی نمیشوند. کمالگرایی و پیشرفت، نمونههایی از همین مسیرهای موازی هستند. پیشرفت به فراغت ذهن و اندیشه نیاز دارد. در صورتی که ذات کمالگرایی همراه با محدودیت و فشار است. تحقیقات روانشناسان روی تعداد زیادی از افراد کمالگرا به این نتیجه رسیده است که: « کمالگرایی، مانع پیشرفت میشود. در واقع کمالگرایی به افسردگی، اضطراب، و گاهی اعتیاد ختم میشود و رفته رفته روند طبیعی زندگی را از کار میاندازد.»
عده دیگری از روانشناسان، این از کار افتادن روند طبیعی زندگی را معنا میکنند: «خارج شدن از روند طبیعی زندگی یعنی اینکه به خاطر ترس از ناقص به نظر رسیدن، هیچ یک از جنبههای وجودی یا زندگی خود را نمایان نکنیم و به سبب آن، فرصتها را از دست بدهیم. از کار افتادن فرایندهای طبیعی در زندگی یعنی دنبال نکردن رویاها به خاطر ترس عمیق از اینکه مبادا شکست بخوریم، مرتکب اشتباه شویم و دیگران را ناامید کنیم.»
از نتایج این تحقیقها میتوان یک نتیجه کلی گرفت و آن هم این است که بر خلاف تصور ما، کمالگرایی دست و پای پیشرفت را میبندد. در واقع، داشتن چنین تفکری، انگیزه ادامه دادن را در ما خاموش میکند.
» وارونگی در معنا
چیزهای زیادی در دوران ما به دلایل گوناگونی معنای وقعی خود را گم کردهاند. این وارونگی تا اندازهای شدت یافته که اگر زمانی معنای واقعیاش را از یک رهگذر بشنویم آن را باور نمیکنیم. تعریف انسان اصیل نیز یکی از همین چیزها است که ترکیبش با کمالگرایی، سالها ما را از فهمیدن معنای واقعی آن دور کرده است.
وقتی در جستجوی معنا قدم برمیداریم، وقتی میخواهیم نه هر کسی بلکه «بهترین خود» باشیم چیزهای زیادی مثل اصالت، مفاهیم ظاهری خود را از دست میدهند. تنها آن زمان است که با عمق وجودمان میفهمیم که «بهترین خود» بودن، تنها اصالت واقعی در جهان است.
برای مطالعه ادامه این مقاله لطفا قسمت بعد را دنبال کنید.